نگاهی به فیلم «چه خوبه برگشتی»
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۳۵
وبلاگ سینما با علیرضا پور صباغ منتشر کرد:
نگاهی به فیلم «چه خوبه برگشتی» ساخته داريوش مهرجويي
احياي كمدي علفي
ایدئولوژیستها نمیتوانند فیلمسازان خوبی باشند. این جمله متعلق به نگارنده نیست؛ نقل قولی است از رابین وود، منتقد سرشناس آمریکایی که سالها پیش در بخشی از نقدی که به فیلم «خط باریک قرمز» داشت در برنامهای تلویزیونی این جمله را بهکار برد. او با جمله کلیدیتری به تفسیر نگرش خود پرداخت و در ادامه بدین موضوع پرداخت که فیلمسازان ایدئولوژیک از هر 5 فیلم تنها یک فیلم موفق خواهند ساخت، چرا که برای ترجمان هر پسزمینه ایدئولوژیکی زمانی طولانی برای بلوغ فرم میطلبد. جمله معروف رابین وود در میزگرد شبکه TCM Turner Classic Movies درباره فیلمسازانی بهکار برده شده از «الف» ایدئولوژی تا «ی» فرمنگاری را خود برعهده دارند؛ شیوه غیرمعمولی که در تنها تولید جریان مستقل هالیوود جریان دارد اما چنین روشی برای فیلمسازی در ایران کاربردی عمومی دارد. مهرجویی در سینمای ایران هیچگاه در زمره فرمالیستها طبقهبندی نشده و اگر مهمترین آثاری که در کارنامهاش موجود است را بررسی کنیم درخواهیم یافت که او فیلمسازی است که بیشتر از اینکه به دنبال رقم زدن نگرشهای فرمالیستی باشد پسزمینهای ایدئولوژیک با نگرشهای متفاوت و متکثر در آثارش، چرخدندههای اصلی درام را به گردش درمیآورند. مهرجویی پس از نخستین فیلمش که مخلوق دندانگیری نیست به تدریج علقه خود را به شیوه ساخت آثار مبتنی بر ایدئولوژی نشان داد؛ آثاری نظیر «هامون»، «پری»، «درخت گلابی» و «آسمان محبوب» آثار ایدئولوژیک این فیلمساز به شمار میرود؛ مجموعه آثاری که هیچگاه به مرز آثاری با قواعد مدرن و کلاسیک قصهگویی نرسیدند، حتی در زمره آثار فرمالیستی سینما غیرقابل طبقهبندی هستند. هر چند فیلمهای مورد اشاره در کارنامه مهرجویی آثار شخصی فیلمساز به شمار میروند که حاوی دغدغههای فردی- شخصی وی بودهاند که برای مخاطب ناآشنا با جهان او آثار مبهم و گنگی به شمار میروند. سالها از «هامون» میگذرد اما در مواجهه با هامون با جهان اختهای مواجهیم که افق قابل تفسیری در پیشگاه مخاطب نیست و برخی همچنان اصرار دارند هامون را فیلم پراهمیتی جلوه دهند، فارغ از اینکه مهرجویی با آثار ایدئولوژیکی از این دست نتوانسته نگرشهای شخصی خود را در ظرف محتوایی فیلمنامه بریزد و ناچار مفاهیم جاری در آثارش برای مخاطب ناشناخته باقی میماند.
در عوض در کارنامه مهرجویی آثاری اجتماعی با پشتوانه ایدئولوژیک وجود دارد که ظرف(ایدئولوژی) و مظروف (فرم) نسبت همپایی دارند و جذابترین آثار وی، با نگرش اجتماعی را رقم زدهاند. «لیلا»، «دایره مینا»، «بانو»، «سارا» و «میکس» آثار موفق فیلمساز به شمار میروند که او را به عنوان فیلمسازی با نگرش مولف به مخاطبانش میشناسانند. آثاری که نام برده شد همان فراز متعالی کارنامه مهرجویی است.
اما رویکرد متفاوتی را در شکل و قالب برخی آثار مهرجویی میتوان جست که در پس ایدئولوژی خاصی که دستمایه کارگردان قرار گرفته است به دلیل نگرشهای خاص و بدیع میتوان آنها را کمدیهای عامهپسندانهای برشمرد.
ویژگیهای خاص این دست آثار مهرجویی این است که با توده سینمارو و حتی نخبگان ارتباط بهتری برقرار میکند. «اجاره نشینها» و «مهمان مامان» به علاوه آخرین ساخته این فیلمساز «شق سوم» تلاشهای سینمایی مهرجویی بهشمار میرود. طبیعی است برای بررسی آخرین ساخته به نمایش درآمده مهرجویی با عنوان «چه خوبه برگشتی» متر و معیار، سنجش نگرههاي ژانري باشد.
در گام نخست باید دریافت که مهرجویی برای ساختن چنین فیلمی که با عمده آثارش تفاوت خاص و بدیعی دارد کدام اسلوب را مد نظر قرار داده است. اگر با همین نگرش متعادل محتویات درون فیلم را بشکافیم- به زعم دوستانی که اصرار دارند با چوب فیلمفارسیتری فیلم را بزنند- خبری از فیلمفارسی نیست. «چه خوبه برگشتی» ترکیبی از کمدی اسلپاستیک با ترکیب ژانر کمدی علفی است. طبیعی است برخی با گونه متفاوت کمدی علفی (grass comedy) آشنا نیستند. کمدی علفی سبد متفاوت ژانری و زیرگونه کمدی نیست، بلکه اصطلاحی است که به برخی آثار تلویزیونی و سینمایی اطلاق میشود که یکی یا چند شخصیت اصلی فیلم پس از مصرف علف دست به واکنشهای محیرالعقول میزنند. تقریبا با سریال «چیلد و چانگ» (پخش در دهه 70 از شبکه MBC، مشهورترین سریال کمدی علفی) کلنگ ساختن طیفی از کمدیهای علفی بر پیکر سینما کوفته شد.
موج ساختن چنین آثاری همچنان در هالیوود ادامه دارد و جاد اپتو، کارگردان و تهیهکننده آمریکایی پرچمدار گونهای متفاوت از کمدی علفی است. در مجموع طیفی از این کمدیهای خاص شخصیت یا پرسوناژ اصلی پس از کشیدن علف، یا خوردن قرصهای مخدر دست به رفتارهای غیرمتعارف میزند. با قید چنین تعریفی باید یکراست رفت سراغ فیلم مهرجویی تا با الگوها و شیوههای قصهگویی کمدی علفی آشنا شد. کافی است به شخصیت اصلی فیلم دکتر فرزاد متین (حامد بهداد) که پس از سالها و در آستانه دهه ششم زندگی خود به ایران بازگشته است دقت کنیم که کلی قرصهای مخدر مصرف میکند و پس از مصرف مخدرهای متفاوت شیمیایی دست به اطوارها و اکشنهای غیرمتعارف میزند.
حال به این نکته باید دقت کرد که به دلیل ممیزهای سینمای ایران اگر مهرجویی میتوانست کشیدن علف را در فیلمش نمایش دهد چه تغییر شگرفی در گونه کمدی علفی آقای مهرجویی اتفاق میافتاد، ضمن اینکه کمدی علفی با صورتهای دیگری تعریف میشود؛ آثاری که کشیدن علف را نمایش نمیدهند اما ویژگیهای خاص کمدی علفی را دارند. در کمدیهای علفی اخته رفتار غیرطبیعی اغراق شدهای بسان کودکان از شخصیتهای اصلی سر میزند. «برادران ناتنی» به کارگردانی آدام مککی و تهیهکنندگی جاد اپتو نمونه کودکانه و اختهای از کمدی علفی است که برای وفاداری به ژانر علفی تنها رفتارهای علفی بازیگرانش را نمایشی میکند و از نمایش کشیدن علف پرهیز میکند.
جدال 2 شخصیت اصلی بزرگسال «کودک- بچه» در فیلم برادران ناتنی بدون آنکه نمایشی از علف کشیدن را نشان دهد بر جدال و تقابل علفی 2 شخصیت اصلی تکیه میکند. اصولا کارنامه اپتو را که مرور کنیم درخواهیم یافت که اپتو از این دست فیلمها در کارنامهاش فراوان دارد و کمدیهای علفی در زمره پرمخاطبترین آثار عامهپسندانه در سینمای هالیوود به شمار میرود. لطفا اشتباه نکنید، آخرین ساخته استاد متفکر سینمای ایران تنها تغییر ساب ژانری ناشناخته است که در ساختن چنین فیلمهایی به دلیل قواعد ممیزی نمیتوان به صورت کامل برخی انگارهها را نمایشی کرد. اگر فیلم مهرجویی را با متر و معیار کمدیهای علفی بسنجیم، اتفاقا فیلم آنقدر که شورش را درآوردند فیلم بدی نیست و میتوان دید و از آن لذت هم برد. تنها دست فیلمساز آنچنان باز نبوده که تاکید نمایشی بیشتری بر اعتیاد شخصیت اصلی به قرصهای مخدر را ارائه دهد، وگرنه هر بار که رفتار غیرمتعارفی از دکتر فرزاد متین سر میزند، شک نداشته باشید که او قرص مصرف کرده است و برای دست زدن به هر رفتار غیرمتعارفی مخدر در شیوه رفتارش تاثیر گذاشته است.
سوی دیگر تقابل با دکتر متین، شخصیت کامبیز قرار دارد که جدال علفی مستقیمی با دکتر متین پیدا میکند. نیمی از فیلم که میگذرد فیلمساز با وسواس خاصی نشان میدهد او نیز از کشیدن مخدر بیبهره نمانده است و چپق به عنوان وسیله نمایشی خوبی به مخاطب میرساند که طرف مقابل دعوای علفی اهل دود و دم است. طبیعی است اگر بدانید که صورت کشیدن علف در فیلم مهرجویی نمایشیتر میشد مخاطب از درد دل شعفانگیزی نمیتوانست سالن سینما را ترک کند اما در سینمای ایران غیرممکن است. میدانید اگر مبنای کمدیهای علفی نمایش پررنگتری داشت انگی را به مهرجویی میچسباندند که روشنفکران در سینما تبلیغ کشیدن ماریجوانا و گراس میکنند.
ایراد بزرگ فیلم این است به دلیل محدودیتها، ژانر علفی (ژانر نیست، اصطلاح است) به صورت تکامل یافتهای اجرا نمیشود و اصل چنین محدودیتی به فیلم لطمه میزند. نقصان بزرگ این فیلم غیرمتعارف بودن در ژانر و با فرهنگ عامهای است که اساس ممیزی را تشکیل میدهد و مهرجویی که پیش از ساخت فیلم سفارشی «طهران تهران» هیبتی عظیم به مثابه لارنس فونتریه و ترنس مالیک داشت اما امروز جاد اپتوی سینمای ایران شده است.
تنها نقد به مهرجویی همین است وگرنه به کمدی علفی او چندان نقدی وارد نیست.
انتهای پیام/