شهر هیاهو و تنش
تاریخ انتشار : شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۲۴
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ حریم اسمانی نوشت:

من در این شهر هیاهو و تنش به کدامین سبد از خوبی ها دل خوش باشم و لب خندان؟ در همین شهر که مردم دگر مرز ندارند با هم همه با هم محرم... همه هم یاور و غم خوار شدند!! همه یک دایه ی مهربانترند از مادر... آنقدر یاور و غم خوار شدند که دگر حرمت

زن بودن و دختر بودن همه از یاد برفت همه اش خاطره شد... یاد آنروز بخیر که ز شرم نگه نا محرم دست و پا سست میشد و نگاه می دزدیدند ز هم.... آن همه شرم و حیا به کجا پر بکشید؟ دگر امروز نگاه بی مرز عادت آدم هاست چادر و روسری و عفت را فقط

در دفتر کاهی خاطرات خواهی دید پوشش ما بدل شد به عروسک واری ما عروسک شده ایم منتظر مانده کسی دست درازی کند و همه ی عقده ی ایامش را رویمان خالی کند با عروسک های شهر بازی کند... دگر از اندیشه ی نو خبری نیست هان چرا هست!!! هر

روز مدل مو و آرایش نو می آفرینیم تا عروسک بودنمان بیشتر نمایان شود کاش به خودمان بیاییم ما همانیم که خالق بر آفرینشمان بر خودش احسنت گفت..
کد مطلب: 6431