۱
 
چگونه اصلح را شناسایی کنیم؟
تاریخ انتشار : دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۶:۵۸
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ " شهیدان زنده اند " نوشت:

به انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نزدیک می شویم.دو تکلیف اساسی بر دوش همه وجود دارد.دو وظیفه ی خطیر.
مسئله ی یا بهتر بگویم اولویت اول «اصل انتخابات» بعنوان نمایشگاهی از مردمسالاری دینی حکومت اسلامی و ضرورت برگزاری آن با شور و حرارت بالاست.پس تکلیف اول اصل حضور مردم در انتخابات است.

دوم «انتخاب» است.حال ، فرد حاضر شده و رأی میدهد ، اما به چه کسی ؟! اینجا تکلیف دوم مطرح است.رأی دادن به «بهترین» فرد ، «صالح ترین» فرد . پس تکلیف دوم انتخاب صالح ترین است.انتخاب «اصلح»...

«اصلح» اسم تفضیل است ، یعنی در «مقایسه» مفهوم پیدا میکند.یعنی از بین چند «صالح» بهترین را انتخاب کردن...

«انتخاب اصلح» تکلیف مهم دوم است.اما مسئله ای که مطرح است ، بحث «انتخاب» است.یعنی ما باید از بین چند فرد صالح ، بهترین را ، اصلح را ، انتخاب کنیم.اما چگونه؟ساز و کار این «انتخاب» مهم چیست؟چگونه به بهترین گزینه و بهترین جواب برسیم؟راه یافتن فرد اصلح چیست؟

ساز و کارهای مختلفی امروز در یافتن فرد اصلح پیشنهاد می شود و توسط گروه ها و جریان های مختلف استفاده میشود.

عده ای میگویند در جمع خودمان می نشینیم و به قول خودشان ائتلاف می کنیم و یکی را بعنوان «اصلح» به مردم معرفی میکنیم.عده ای کمی به خیال خودشان «با کلاس تر» رفتار کرده و می خواهند اصلح را از دل نظر سنجی ها یا بهتر بگویم نظرسازی ها بیرون بکشند.با این ها کاری نداریم.اما در این بین گروهی وجود دارد که روی سخن ما با آنهاست.عزیزان جبهه ی پایداری که مدعی جانبداری و حفاظت از گفتمان انقلاب اند که انصافاً هم در نیت و عقیده همینطور هستند هم ساز کاری در یافتن فرد اصلح اختیار کرده اند که مورد نقد است.مسئله ای که مورد نقد ماست رویه ای است که طرفداران این گروه سیاسی بوسیله آن بدنبال یافتن فرد اصلح هستند و بهتر بگویم ، روشی که با آن فرد اصلح را تعیین کرده اند.آن هم تکیه بر تایید و تضمین بزرگانی همچون آیت الله مصباح است.در جایگاه علمی و مقام والای این انسان بزرگ شکی نیست اما آیا تایید یا رد ایشان بر فرد خاصی دلیلی بر اصلح بودن یا نبودن آن فرد است؟ آیا این رویه در یافتن فرد اصلح رویه ای مطلوب است؟

بارها و بارها در رسانه های این جریان سیاسی ، در اظهارنظر های اعضای آن و در نظرات طرفداران این جریان شاهد آن بوده ایم که انتساب این جریان به آیت الله مصباح برای اثبات حقانیت خود مورد استفاده قرار گرفته و بعنوان دلیل محکمی در جواب مخالفان استفاده شده است.

از نظر طرفداران این گروه سیاسی نظرات امام خامنه ای در مورد آیت الله مصباح آنها را به این نتیجه رسانده که می بایست بر این عالم دینی تکیه کرده تا دچار اشتباه نشوند.در اصل این عمل بحثی نیست اما مشکل آنجایی ایجاد میشود که با این مسئله با کج فهمی رفتار شود.حضرت آقا در مورد آیت الله مصباح فرموده اند : «بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مى‌شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب‌نظر در مسایل اساسى اسلام ارادت قلبى دارم. اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیتهایى مانند علامه طباطبایى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم‌القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر مى‌کند»

که بسیار تعریف جامع و بجایی است و در مورد کمتر افرادی این نوع تعابیر بکار رفته است.اما سوالی که مطرح است این است که از کجای این تعریف اینطور بر می آید که نظرات ایشان در مسائل مختلف از جمله مسائل سیاسی کاملاً درست بوده و می توان به آنها استناد کرد و از آنها تبعیت کرد؟ چگونه از این تعابیر میتوان به این نتیجه رسید که نظرات ایشان در مسائل خرد سیاسی کاملاً بی نقص بوده و می تواند مورد تقلید قرار گیرد؟

در همین مسئله ی یافتن فرد اصلح ، آیا اینکه ایشان روی فرد خاصی انگشت تایید بگذارند و او را در آغوش بگیرند و در وصف وی جملاتی از باب تمجید بگویند ، این رویه ای می شود برای طرفداران گفتمان انقلابی که بتوانند اصلح را بشناسند؟

برخورد بعضی از این طرفداران عزیز بگونه ای است که گویا نظرات آیت الله مصباح در مسائل سیاسی یک تکلیف شرعی را بر دوش آنها قرار داده و حجتی را بر آنها تمام کرده است.نمونه آن را میتوان به وفور در اظهار نظر های آنها در رسانه های این گروه سیاسی مشاهده کرد.مثلاً اینکه " من تا کنون فکر میکردم که فلان شخص اصلح است ، اما حالا که آیت الله مصباح بَهمان شخص را اصلح میدانند ، من هم نظرم عوض شد و..."

البته لازم به توضیح است همانطور که انتظار هم می رود ، این رویه ای نیست که خود ایشان آنرا توصیه کرده باشند یا خدای ناکرده بخواهیم بگوییم خود ایشان اینطور می خواهند که ملاک طرفداران در یافتن فرد اصلح تاییدیه ایشان باشد کما اینکه ایشان به صراحت اعلام کرده اند که " شما موظف هستید که اگر فرد صالحی غیر از فرد منتخب این گروه را پیدا کردید به او رأی بدهید چون شرعاً باید این کار را بکنید." اما متأسفانه بعضاً کج فهمی هایی که از سوی طرفداران اتفاق می افتد باعث اتفاقات و تصمیم گیری هایی می شود که نتیجه ی مثبی را در پی ندارد.

پس نمیتوان گفت صرف اعتماد به افراد مورد اعتماد ما می تواند ما را به نتیجه ی صحیح برساند . اگر اینطور باشد ، عده ای هم با همین استدلال می توانند بگویند جناب رئیس جمهور فعلی مورد اعتماد ماست ، پس فردی که او معرفی کرده و در آغوش گرفته و دستش را بالا برده ، اصلح است.

پس این راهش نیست.

پس راه شناخت اصلح چیست ؟ بدیهی است که برای یافتن این سؤال و هر سؤال دیگری در حوزه مسائل نظام و انقلاب باید به نماد نظام و علمدار انقلاب یعنی ولی فقیه رجوع کرد . همان و فقط همان.

نظر رهبر انقلاب در این باره تأمل برانگیز است:

«همچنان که اصل انتخابات یک تکلیف الهى است، انتخاب اصلح هم یک تکلیف الهى است. قبلًا هم گفتیم که تفاضل و لو کم باشد، در این قضیه بسیار است. باید بگردید، بین خودتان و خدا حجّت پیدا کنید؛ یعنى بتوانید از راهى بروید که اگر «خداى متعال پرسید شما به چه دلیل به این فرد رأى دادید، بتوانید بگویید به این دلیل. بین خودتان و خدا، دلیل و حجّتى فراهم کنید و بعد با خیال راحت بروید رأى بدهید 1»

«باید خودتان تحقیق کنید، ملاحظه کنید، دقت کنید، از انسانهای مورد اعتمادتان بپرسید، تا به اصلح برسید و اصلح را انتخاب کنید... نگاه کنید، تشخیص بدهید، اصلح را بشناسید و برای ادای تکلیف، اسم او را به صندوق رأی بیندازید.2»

«باید گشت و اصلح را پیدا کرد، باید گشت و امین‌ترین را انتخاب کرد. باید جست و جو کرد و در بین این چند نفر به طور نسبی قادرترین بر اداره کشور را پیدا کرد؛ مهم این است. چون این امر مهم است، تفاضل هر چه هم کم باشد، اهمیت پیدا می‌کند.3 »

مسئله ای که در بیانات صبح دیروز ایشان هم مشهود بود:

«حالا آن مطلب دوم که چگونه اصلح را پیدا کنیم و مشخصات یک انسانى که اصلح از دیگران است، چیست، نکاتى در این زمینه وجود دارد که ان‌شاءاللّه اگر بنده عمرى داشتم، در آینده تا قبل از روز انتخابات عرض خواهم کرد...براى انتخابِ خوب باید فکر کرد، باید معیارها را شناخت...شوراى محترم نگهبان، خب مردمانى پرهیزگار، متقى و آگاهند؛ طبق قانون تشخیصى میدهند و عده‌اى به عنوان افرادى که صالحند، معرفى میشوند؛ من و شما باید نگاه کنیم ببینیم در بین این صالحها کدام صالح‌ترند، کدام بیشتر به درد مردم میخورند، کدام بیشتر میتوانند این بار سنگین را بر دوش بکشند و با امانتِ کامل این راه را ادامه دهند و پیش ببرند؛ این را باید من و شما نگاه کنیم، ببینیم، بشناسیم. از افرادى که ممکن است ما را هدایت کنند، راهنمائى کنند، کمک بخواهیم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعى برسانیم. اگر انسان بر طبق حجت شرعى کار کرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربیاید، باز سرفراز است، میگوید من تکلیفم را عمل کردم؛ اما اگر بر طبق حجت شرعى عمل نکنیم، بعد خطا از آب دربیاید، خودمان را ملامت خواهیم کرد؛ عذرى نداریم، حجتى نداریم.4 »

باید بگردید، بین خودتان و خدا حجّت پیدا کنید ... باید خودتان تحقیق کنید، ملاحظه کنید، دقت کنید ... باید گشت و اصلح را پیدا کرد و.. عباراتی است در کلام معظم له که نشانگر لزوم بررسی و تحقیق خود فرد برای یافتن فرد اصلح و نهایتاً رسیدن به یک حجت شرعی میان خود و خدای خود ، برای انتخاب خود است.البته طبیعی است که مشورت راهنمایی گرفتن از دیگران برای رسیدن به نتیجه ی درست کاری معقول است اما نکته ای که هست این است که « بالاخره خودمان باید به حجت شرعى برسیم».

می بایست برداشت هر فرد در رأی او تاثیر گذار باشد ، برداشتی که صد البته باید با توجه به «معیارها» باشد:

«براى انتخابِ خوب باید فکر کرد، باید معیارها را شناخت4»

پس معیارهایی وجود دارد که از سوی امام جامعه مطرح میشود ، هر فرد مکلف طبق این معیار و با بررسی هایی که انجام میدهد و صد البته با مشاوره هایی که میگیرد ، فرد اصلح را شناسایی کرده و حجت شرعی را بر خود تمام دانسته و به حمایت از وی می پردازد.

اما متأسفانه رویکردی که در مورد جبهه ی پایدای شاهدیم چیزی غیر از این است.عده ای نشسته اند که بزرگانی نظیر آیت الله مصباح اصلح را شناسایی کرده و به آنها معرفی کند و آنها نیز حجت را بر خود تمام بدانند.با این استدلال که ایشان بزرگ است و والا مقام و ما باید برای جلوگیری از انحراف به ایشان متوسل شویم.

متأسفانه نوعی رابطه ی مراد و مریدی در اینجا شکل گرفته که موجب شده نظر شخصی آیت الله مصباح در یک مسئله سیاسی به گونه ای میان این قشر بعنوان یک تکلیف شرعی قلمداد شده و این نظر و رأی ایشان بر این طیف القا شود.

در ماه های اخیر و پس از اتفاقات مختلفی که در حوزه ی انتخابات افتاد ، امروز گفتمان انقلاب با مسئله ی تعدد کاندیدا ها مواجه است.مسئله ای که ماه ها پیش و در پست های همین وبلاگ نسبت به آن هشدار داده بودیم.

امروز جریان انقلابی از یک سو دکتر جلیلی را بخاطر ویژگی هایی که دارد و مطابقتی که معیارها دارد بعنوان فرد اصلح شناخته و از سوی دیگر مواجه است با حمایت ها و تعریف و تمجید های جبهه ی پایداری و آیت الله مصباح از دکتر لنکرانی.حال بعضی از عزیزان نگران بوده و مواجه با این سؤال که در نهایت چه باید کرد و چه خواهد شد ؟

بدیهی است که معقول ترین راه و بهترین شرایط آنجایی است که گفتمان انقلاب به پرچمداری یک نفر و فرد اصلح وارد عرصه ی انتخابات شود.مسئله ای که همچنان منتظر رخ دادن آن هستیم اما در صورتی که این اتفاق رخ نداده و گروه بندی ها و تعاملات حزبی و گروهی در جریان انقلابی هم تاثیر گذار بماند و جبهه ی پایداری بر خلاف اظهارات سابق خود بر فرد مورد نظر خود پافشاری کند ، با حضور هر دوی این عزیزان باز هم شرایط تغییری نکرده و در هر حال باید اصلح را انتخاب کرده و با توجه به معیار ها و از روی حجت شرعی خود به نتیجه رسید.باید به افراد و به خود افراد و نه تعریف و تمجید هایی که از آنها میشود و یا حمایت هایی که گروه های مختلف از آنها می کنند ، نگریسته شده و میزان تطابق آنها با معیارها مورد بررسی قرار گیرد و در مقایسه با هم فرد اصلح شناسایی شود و در این سیر تاییدیه ای از سوی دیگران لحاظ نشود.

افراد کنار هم قرار گرفته و مقایسه شده و فرد بهتر انتخاب شود...

ان شاالله که انتخاب کنیم ، درست انتخاب کنیم و برای انتخاب خود نزد خداوند متعال حجت داشته باشیم...

«مردم در سراسر کشور در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند؛ و احدى حق تحمیل خود یا کاندیداهاى گروه یا گروهها را ندارد...و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصى تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند ولى رأى دهنده تشخیصش بر خلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست، و نزد خداوند مسئولیت دارد.5» امام خمینی (ره)

انتهای پیام/
کد مطلب: 1616
 


 
محمد
۱۳۹۲-۰۳-۰۶ ۲۲:۱۷:۵۲
http://shalamcha.blogfa.com/
سلام ممنون که مطالب منو درج میکنید (22)