می خواهم از استیضاح بگم…
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۲۸
وبلاگ گلستان نوشت :
یادش بخیر سال ۸۴ بود که مشهد بودم از تلویزیون شنیدم احمدی نژاد کاندید ریاست جمهوری شد…
چون خیلی روش شناخت داشتم واقعاً از ته دل خوشحال شدم…
توی شهرمون کسی نمی شناختش، بایکی از دوستان تصمیم گرفتیم ازش حمایت کنیم…
خلاصه رای آورد و ما که نه همه بچه حزب الهی ها خوشحال که یکی اومده مثل رجایی…!!
روز اول آمد مشهد و صندوق مهر رضا رو راه اندازی کرد و بعدشم مسکن مهر و…
خداییش خیلی خوب بود، شعارهاش، افکارش ، جسارتش ، تقیدش و…
همون موقع بود مجبی رمضانی مداحی سربندهای فراموش شده رو براش خوند…
کار می کرد و کار می کرد و ماهم حمایت می کردیم و خوشحال بودیم…
گفت می خواد سهام عدالت بده، به بعضی داد به بعضی نداد، بعضی هنوز نفهمیدن چی هست…
روستاها آباد شد و شاخ پولدارها رو شکست…
رفت و برای آمریکا واسراییل رجز خونی می کرد و همه مردم کیف می کردن…
انرژی هسته رو به نقطه اوج رسوند و افتخار آفرین شد…
گفت می خواد یارانه بده… داد اما چه دادنی…
شد سال ۸۸ و انتخابات…
بین بد و بدتر مردم بد رو انتخاب کردن…
کم کم سروکله بهار انحرافی پیدا شد…
از مکتب ایرانی بجای اسلام بگیر تا….
همه بهش هشدار دادن که بابا این وصله تو نیست…
رهبرم بهش نامه داد اما…
اما اون رفت و قهر کرد و پشت به ولایت کرد…
اینجا بود تن همه لرزید که بابا به کجا چنین شتابان…؟
دیگه چشمهاشو بست و بکسی نگاه نکرد به روحانیت و… هم بی احترامی کرد…
کم کم شبیه یک معظل شده بود که با هیچ چیز مهار نمی شد…
بهار انحرافی مثل خوره افتاده بود به جانش و داشت به قهقرا می بردش…
قیمت ها کشید بالا و از دست دولت خارج شد…
کاسه صبر مردم داشت تموم می شد…
توی این حیاحو جشن ها و میتینگ های انتخاباتی بهار انحرافی با هزینه بیت الحال اوج گرفت…
دیگه از قانون هم پاشو فراتر گذاشت برهمه ی کرده های مثبتش خط قرمز کشید…
و او دیگر جنسش فرق میکند و از جنس مردم نیست… او انحرافی شده است…
توجه: به علت قانون گریزی جناب احمدی نژاد و عدم پایبندی به قسم حکم ریاست جمهوری و عدم احتمام به سخنان ولایت فقیه و حمایت از حزب و گروه خاص در انتخابات!! در چند روز باقیمانده ریاست جمهوری جناب احمدی نژاد، از نمایندگان مجلس خواستار استیضاح رییس جمهور هستیم تا درس عبرتی شود برای دیگر افرادی که بخواهند به هر نحوی و با هر قدرتی پای خود را از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فراتر نهند…
انتهای پیام/
یادش بخیر سال ۸۴ بود که مشهد بودم از تلویزیون شنیدم احمدی نژاد کاندید ریاست جمهوری شد…
چون خیلی روش شناخت داشتم واقعاً از ته دل خوشحال شدم…
توی شهرمون کسی نمی شناختش، بایکی از دوستان تصمیم گرفتیم ازش حمایت کنیم…
خلاصه رای آورد و ما که نه همه بچه حزب الهی ها خوشحال که یکی اومده مثل رجایی…!!
روز اول آمد مشهد و صندوق مهر رضا رو راه اندازی کرد و بعدشم مسکن مهر و…
خداییش خیلی خوب بود، شعارهاش، افکارش ، جسارتش ، تقیدش و…
همون موقع بود مجبی رمضانی مداحی سربندهای فراموش شده رو براش خوند…
کار می کرد و کار می کرد و ماهم حمایت می کردیم و خوشحال بودیم…
گفت می خواد سهام عدالت بده، به بعضی داد به بعضی نداد، بعضی هنوز نفهمیدن چی هست…
روستاها آباد شد و شاخ پولدارها رو شکست…
رفت و برای آمریکا واسراییل رجز خونی می کرد و همه مردم کیف می کردن…
انرژی هسته رو به نقطه اوج رسوند و افتخار آفرین شد…
گفت می خواد یارانه بده… داد اما چه دادنی…
شد سال ۸۸ و انتخابات…
بین بد و بدتر مردم بد رو انتخاب کردن…
کم کم سروکله بهار انحرافی پیدا شد…
از مکتب ایرانی بجای اسلام بگیر تا….
همه بهش هشدار دادن که بابا این وصله تو نیست…
رهبرم بهش نامه داد اما…
اما اون رفت و قهر کرد و پشت به ولایت کرد…
اینجا بود تن همه لرزید که بابا به کجا چنین شتابان…؟
دیگه چشمهاشو بست و بکسی نگاه نکرد به روحانیت و… هم بی احترامی کرد…
کم کم شبیه یک معظل شده بود که با هیچ چیز مهار نمی شد…
بهار انحرافی مثل خوره افتاده بود به جانش و داشت به قهقرا می بردش…
قیمت ها کشید بالا و از دست دولت خارج شد…
کاسه صبر مردم داشت تموم می شد…
توی این حیاحو جشن ها و میتینگ های انتخاباتی بهار انحرافی با هزینه بیت الحال اوج گرفت…
دیگه از قانون هم پاشو فراتر گذاشت برهمه ی کرده های مثبتش خط قرمز کشید…
و او دیگر جنسش فرق میکند و از جنس مردم نیست… او انحرافی شده است…
توجه: به علت قانون گریزی جناب احمدی نژاد و عدم پایبندی به قسم حکم ریاست جمهوری و عدم احتمام به سخنان ولایت فقیه و حمایت از حزب و گروه خاص در انتخابات!! در چند روز باقیمانده ریاست جمهوری جناب احمدی نژاد، از نمایندگان مجلس خواستار استیضاح رییس جمهور هستیم تا درس عبرتی شود برای دیگر افرادی که بخواهند به هر نحوی و با هر قدرتی پای خود را از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فراتر نهند…
انتهای پیام/
