۲
 
زیرباران سرب
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۴۸
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ مهندسین نوشت:
زیرباران سرب(خاطره ای ازشهیدحاج قاسم میرحسینی)

برای شرکت درعملیات راهی جبهه شدم و یک راست به خط رفتم اما عملیات تمام شده بود ویگانها برگشته بودند . پس ازپیدا کردن سنگر قاسم ازحاج آقاپودینه فرمانده تیپ ، سراغ ایشان راگرفتم . گفت : با اینکه مجروح شده ولی دوباره به خط رفته است.
می گفت : برادرقاسم درآن عملیات بعنوان فرمانده گردان ویژه خط شکن وارد عمل شد اما وقتی نیروها کاملا درمعبر قرارگرفتند عراقی ها نورافکن ها را روی معبرروشن کردند وباتیربار وآرپی جی آنهارا به آتش بستند. آتش دشمن به حدی شدید بود که نیروها ،زمینگیر شده ودروسط معبر سرگردان ماندند. برادرقاسم که نمی توانست " کپ کردن" بچه ها راببیند به آنها نهیب زد وگفت: بایدخط شکسته شود. اما بچه های رزمنده که درزیر روشنایی نورافکن ها وبارش سرب گلوله گیرافتاده وروحیه خودراازدست داده بودند جلونمی رفتند. زمان به تندی می گذشت وبرادرقاسم نمی توانست بیشتر ازآن منتظر بماند. وفریاد زد: "حالا که کسی نمی رود خودم می روم . هرکس می خواهد بجنگد دنبال من بیاید".سپس باخیزهای سه ثانیه،پنج ثانیه ودویدن مارپیچ به سمت سنگر کمین دشمن ومقر نورافکن ها حرکت کرد. تیربارها مستقیما روی اورگبار می کردند وآتش آرپی جی ها لحظه ای قطع نمی شد . اما هرچه تلاش کردند نتوانستند اورا بزنند وباهمه سعی دشمن خودش رابه سنگر تیربار رساند وباپرتاب نارنجک آن را منهدم کرد وسنگرهای اولیه رابه تصرف درآورد. بچه های رزمنده وقتی فرمانده خود رادیدند که بافداکاری درصدد انهدام دشمن ونجات ستون برآمده شروع به حرکت کردند وباگذشتن ازمیدان مین توانستند برخط سوارشوند


 
روایتی از:حاج عباس میرحسینی ، برادرشهید
ازکتاب : ازهیرمند تا اروند نوشته عباس باقری
کد مطلب: 6090
 


 
طاها
۱۳۹۲-۰۵-۲۱ ۱۰:۰۸:۳۴
سلام بر همه شهیدان اسلام ، کسانی که از همه چیز خود گذشتند (129)
 
مهندسين سيستان
۱۳۹۲-۰۵-۲۲ ۰۸:۵۶:۲۱
http://basijmohandsinsistan.blogfa.com/post-194.aspx (132)