وبلاگ
صراط نوشت:
ما مسلمانیم. مسلمان هم نمیتواند بیخیال باشد. بیخیالی در قاموس مسلمانی راهی ندارد. اسلام اجازه نمیدهد کسی زیر بیرقش بیاید، نام اسلام و مسلمانی را یدک بِکِشد اما نسبت به مسلمانان بیتفاوت باشد. دین شریف اسلام بیدغدغه بودن نسبت به دیگران را نکوهش میکند و اینگونه افراد را از دایره خود طرد مینماید. این کلام گهربار پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله است که فرمود:
مَنْ اَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مَنْهُمْ ...
هر كس صبح كند و به امور مسلمانان همّت نورزد، از آنان نیست... [[۱
آری هرکس اهتمام به امور مسلمانان در وجودش نباشد مسلمان نیست و نباید خود را مسلمان بداند.
اما نکتهای که باید به آن توجه نمود این است که از آنجا که وجود انسان از روح و جسم تشکیل میشود، نیازهای او نیز به دو بخش نیازهای مادی و معنوی تقسیم میشوند. برآورده شدن این دو نیاز هم، تاثیری متقابل در یکدیگر دارند. از این رو، اسلام برای هر دوی آنها برنامه و دستور دارد. مسئولین را نیز، هم مکلف به رسیدگی و پاسخ دادن به نیازهای مادی، و هم نیازهای معنوی جامعه و امت اسلامی نموده است.
اما باید دقت نمود که در بین این دو نیاز یکی اصلی و دیگری فرعی و تَبَعی است. از آنجا که روح،
حقیقت انسان را تشکیل میدهد و جسم در واقع مَرکب و وسیلهای برای آن است و از سویی، آنچه که از انسان باقی میماند روح است نه جسمِ رو به فرسایش و در نهایت فانی، معلوم میگردد که نیازهای معنوی اصلی و امور مادی تَبَعی و وسیلهای برای رسیدن به درجات معنوی هستند.
با این تفسیر معلوم میگردد که رسیدگی به امور مسلمین که هر دو بُعد مادی و معنوی را دربَر میگیرد، بیش از هر چیز روی دین و دینداری، و دغدغه دیندار شدن مردم و هموار نمودن راه سعادت و خوشبختی مسلمین تاکید دارد. از این رو هر کس دغدغه دینداری مردم را نداشته باشد اصلا" مسلمان نیست. چرا که خطر بیدینی به مراتب بیشتر و مخربتر از فقر مادی است. جامعهای که اخلاق در آن حکمفرما نباشد، جامعهای رو به زوال و نابودی است هرچند که از لحاظ مادی نیز در وضعیت مناسبی قرار داشته باشند. درست مثل اینکه خطرناکترین اسلحهها، در اختیار کسی که عقل ندارد قرار داده شود.
برای همین است که قرآن کریم دستور میدهد که :ای کسانی که ایمان آوردهاید ، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگها هستند حفظ كنید...] ۲[
از این رو مهمترین وظیفه والدین نسبت به فرزندانشان تربیت صحیح دینی است. وظیفه دارند زمینه هدایت آنها را فراهم کنند. امت اسلامی هم در حکم یک خانواده است و مسئولین حکومت وظیفه دارند زمینه نیل به سعادت این خانواده را مهیا و راه وصول به رضوان الهی را برای همگان هموار نمایند.
دغدغه دینداری مردم، یعنی به فکر عقل و شعور دیگران بودن. یعنی فکر و اندیشه دیگران را دوست داشتن. یعنی به فکر اخلاق اسلامی بودن. یعنی گسترش حاکمیت پروردگار و نفی حاکمیت شیطان. یعنی آخرت مردم را مهمتر دانستن و یا حداقل به اندازهای که به دنیای آنان اهمیت داده می شود به فکر عُقبای آنها بودن.
دغدغه دینداری مردم یعنی، در کنار سبد غذایی، سبد غذایی معنوی هم فراهم کردن. در کنار رسیدگی به شکمهای مردم، به فکر دل و جان آنان هم بودن،یعنی فراهم نمودن زمینههای رشد علمی و معنوی مسلمانان.
با این بیان معلوم می شود که نگرانی دینی سرچشمه اش ایمان است و تاسی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت ایشان که بیش از هر کسی دغدغه دینداری مردم را داشتند و حتی در این راه جان خود و عزیزانشان را هم فدا نمودند. و چه زشت و ناپسند است کسی به خاطر انجام وظیفه اش به باد تمسخر و استهزاء گرفته شود!!!
به راستی تدبیر و سواد اجازه بیکار خطاب کردن چنین مسلمانانی را میدهد؟ آیا واقعا عقل و خرد سلیم دغدغه دینی را از سر بیکاری میداند؟اصلا" دیگران را به خاطر اهتمام به امور مسلمانان بیکار بشماریم چه حکمی دارد؟ آیا با روح مسلمانی سازگاری دارد؟