زندگی بر مدار مرگ آگاهی
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۰۰
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ کارگری در روز نامه نوشت :
«ترنج» را باید یکی از متفاوت ترین فیلم های سال های اخیر سینمای ایران دانست. متفاوت از این نظر که به دور از قواعد مرسوم و معمول رایج در عرصه هنر هفتم ما سیر می کند. همه چیزش متفاوت است. حتی قهرمان این فیلم راهم به جای سوپراستارهای مشهور، یک بازیگر مردمی و درواقع غیربازیگر به نام رضا ناجی نقش آفرینی می کند. فیلمی است که نه برای گیشه ساخته شده و نه برای حضور در جشنواره های خارجی و تنها هدفش کشف است؛ کوششی است برای غبارزدایی از برخی از حقایق پیرامون زندگی انسان که در روزمرگی ها گم شده اند.
«ترنج» یازدهمین فیلم مجتبی راعی است. کارگردانی که با فیلم «تولد یک پروانه» سبکی جدید را در زمینه سینمای دینی و معناگرا در انداخت. فیلم «ترنج» را هم باید بازگشتی به فیلم «تولد یک پروانه» دانست که نگاهی است سینمایی به درون انسان در طلب حقیقت و معنویت.


استاد بیوک بهاری (رضا ناجی) هنرمند نقاش پیشکسوتی است که به بیماری سرطان مبتلا شده. او خود را مواجه با مرگ می بیند و می هراسد. در سایه مرگ، دچار افسردگی می شود و دیگر دست و دلش به کار و خلق آثار هنری نمی رود. به سفارش یک عارف، کفنی را نزد 40 مسلمان می برد تا مومن و درستکار بودنش را تصدیق کنند. ماه محرم فرا می رسد و موسم عزاداری برای سیدالشهداست. استاد بهاری رفته رفته به درکی تازه از زندگی می رسد و ...
«ترنج» از معدود فیلم های سال های اخیر سینمای ایران محسوب می شود که می توان لقب «سینمای ملی» بر آن نهاد. اما سینمای ملی چیست؟ مارتین اسکورسیزی کارگردان مشهور سینمای آمریکا در تعریف سینمای ملی گفته است: "سینمای ملی، سینمایی است که گویای هویت، مذهب، ایدئولوژی و در واقع گرایش یا بازخورد آن ملت است و آن ملت از طریق مفاهیم و بازخوردهای مستتر در سینمایش قابل شناسایی است."
این تعریف، دقیقا درباره فیلم «ترنج» صدق می کند. فیلمی است در آن علاوه بر نمایش بخشی از اقلیم و جغرافیای زیبای ایران، فرهنگ بومی و همچنین ارزش های معنوی و دینی جاری در کشورمان نیز متبلور شده است.
در وجه جهان بینی و اعتقادی، «ترنج» یکی از زیباترین و عمیق ترین لایه های عقیدتی دین اسلام –که همواره منبع الهام حماسه ها و شاهکارهای هنری و انسانی فراوانی شده - را به تصویر کشیده است؛ زندگی عاشقانه در کنار مرگ آگاهی. یاد مرگ و آگاهی از اینکه انسان همواره در مظان رحلت از دنیا قرار دارد، گرچه برای بسیاری تلخ است، اما اگر با معرفت و آگاهی همراه شود، نتیجه ای جز شکوفایی زندگی انسان ندارد.
این همان مضمون متعالی و بلندی است که در فیلم «ترنج» به جلا رسیده است. یاد مرگ در ابتدا برای بیوک بهاری تکان دهنده و بغرنج است. اما ترس از مرگ برای او مقدمه ای است برای تحول و بازگشت دوباره به خویشتن. در نتیجه سرانجام، راه اصلی و اصیل هنرمندی و انسان بودن را باز می یابد. انتخاب نام فامیل «بهاری» هم استعاره ای است از مرگ و زندگی با یاد قیامت؛ قیامت همان بهار جان هاست؛ بهاری است که به زمستان وجود آدمی پایان می بخشد.
ساختار فیلم «ترنج» اگرچه با یک شاهکار سینمایی فاصله دارد اما هوشمندانه و درخدمت محتوا شکل گرفته است. این فیلم تلاشی است برای نزدیک کردن زبان سینما به هنرهای زیبای ایرانی همچون قالی بافی و نگارگری و معماری. به این معنی که با تماشای آن، همان حس تأمل بر یک قالی یا معماری مساجد به مخاطب دست می دهد. تلفیقی از فضاها و مکان های سنتی با پوشش خاص بومی و همچنین موسیقی محلی به تحقق هدف فیلم در نزدیک شدن به ساختار و فرم اسلامی- ایرانی کمک کرده است.
در این میان، احتمال دارد که این سوال پیش بیاید که چرا بسیاری از فیلم هایی که به این عناصر متوسل شده اند نه تنها نتوانستند روح معنوی و مذهبی را متجلی سازند که به ضد آن هم تبدیل شدند. مثل فیلم های «نار و نی» و «آب، باد، خاک» که مملو از حوض و کاشی و سه تار و ... بودند، اما از سوی معلم سینمای انقلاب، شهید سید مرتضی آوینی، هدف تندترین انتقادات قرار گرفتند. چون در این فیلم ها، محور اصلی فرهنگ بومی سرزمین ما غایب بود. آنچه به فرهنگ و هنر اصیل ایرانی روح و حسی استعلایی بخشیده و می بخشد، دین وعشق به ائمه اطهار(ع) بوده است. به همین دلیل هم فیلم «ترنج» برخلاف آثاری مثل «نار و نی» و «آب، باد، خاک» به دل می نشیند، چون به منبع معظم و مقدس دین اسلام، معصومین و به ویژه سیدالشهدا(ع) متصل شده است.
فیلم «ترنج» با وجود پرداختن به مفاهیم سنگین و عمیق و برخورداری از روایتی وزین و معناگرا، اما برای مخاطب عام و مردم ساخته شده است. فیلمی است به زبان مردم کوچه و بازار و منطبق با ذائقه عموم که می تواند مخاطب اهل دل و در جست وجوی حقیقت را راضی و خشنود کند. انتخاب رضا ناجی برای ایفای نقش شخصیت محوری این فیلم هم در راستای نزدیک کردن حال و هوای فیلم به واقعیت و مردم بوده. چون ناجی یک بازیگر حرفه ای نیست اما به شدت مردمی است و توانایی خاصی برای واقعیت بخشی به نقش خود دارد.
«ترنج» به خاطر داشتن شاخصه های ملی و بومی و کیفیت هنری قابل قبولی می تواند هم نماینده خوبی برای سینمای ما در آن سوی مرزها باشد و هم در داخل، به عنوان یک خوراک فرهنگی مناسب برای خانواده ها قدرش دانسته شود. با این حال، در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر با کم محلی داوران و رسانه ها مواجه شد و گویی جریان غالب و مسلط بر جشنواره و همچنین رسانه های سینمایی و منتقدان، علاقه ای به دیده شدن این فیلم نداشتند. به امید روزی که فیلم هایی مثل «ترنج» از مظلومیت و مهجوریت رها شوند.
کد مطلب: 10476