سرگردانی سیاست خارجی آذربایجان به نفع ایران
تاریخ انتشار : جمعه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۱۳
Share/Save/Bookmark
 
وبگاه "نسیم توسعه" نوشت:

سرانجام بعد از چندین دوره تنش، منازعه و بحران میان دو کشورایران و جمهوری آذربایجان بود که آقای الهام علی‌اف رئیس جمهور مادام‌العمراین کشور در بیستم  فروردین١٣٩٣ سفری یک روزه  به ایران داشتند. سفری که  برعکس  روند روابط  دو کشورطی یک سال اخیر بوده است.

سفر الهام علی‌اف به  ایران و دیدارصمیمانه وی با مقام معظم رهبری و رئیس جمهور ایران را باید یکی از رویدادهای مثبت وامیدوار کننده درسیاست خارجی کشوردانست.

این سفرو دیدار دوستانه و صمیمانه رئیس جمهور آذربایجان را  باید در دو محور مورد  بررسی قرار داد. یکی ازمحور سیاست خارجی ایران در مقابل ترکیه  و از سوی دیگر در چارچوب رابطه ایران با غرب  و به ویژه ایالات متحده امریکا.

جمهوری آذربایجان

این کشور با دارا بودن۸۶۶۰۰ کیلومترمربع مساحت، حدود ۹ میلیون نفر جمعیت که حدود ۹۴ درصد آنان مسلمان و حدود ۷۰ درصد آنها شیعه هستند، به عنوان یکی ازکشورهای حوزه قفقاز در شمال غربی ایران قرار گرفته و دارای ۷۵۹ کیلومتر مرز مشترک با ایران می‌باشد.  جمهوری آذربایجان با کشورهای روسیه، گرجستان، ارمنستان و ترکیه مرز مشترک زمینی داشته  و درحوزه دریایی نیز با حضور در دریای خزر با کشورهای روسیه، ایران، ترکمنستان و قزاقستان نیز مرز و حوزه مشترک  دریایی دارد.

اهمیت فوق‌العاده جمهوری آذربایجان در معادلات بین‌المللی طی چند دهه اخیرموجب شده است تا این همسایه شمالی ایران مورد طمع و چشمداشت بسیاری از قدرت‌های منطقه‌‌ای و جهانی قرارگیرد. کشورهایی مانند ترکیه، امریکا و حتی اتحادیه اروپا به فکر بهره‌برداری همه جانبه از آذربایجان هستند، استفاده از منابع عظیم نفت و گاز این کشور، تهدید و محاصره دو کشورایران  و روسیه به عنوان دو قدرت مستقل و ضد سیاست‌های غرب درمنطقه و جهان را باید از جمله دلایل رویکرد غرب به جمهوری آذربایجان دانست.

آذربایجان، عمق راهبردی ایران یا ترکیه

جمهوری آذربایجان از زمان استقلال خود درسال١٩٩١ با برخی رهیافت‌ها و روندهای کاملاً متفاوت و متضاد روبرو بوده  است. رهیافت و اندیشه‌هایی که به  دنبال همگرایی و پیوستن به ایران  یا ترکیه بودند.

در این دوره  بود که ایران از شرایط‌، استعدادهای بالقوه  و فضای ذهنی بسیارمناسبتری برای جذب و پذیرش جمهوری  آذربایجان به عنوان بخش جدید و البته جدا مانده ازوطن اصلی خود، برخوردار بود و به راحتی می‌توانست با استفاده ازفضای متلاطم  و آنارشی  نظام بین‌المللی  و به  خصوص ضعف  و ناتوانی دولت ترکیه، ایجاد و افزایش موج‌های  ملی‌گرایی ایرانی  و مذهبی در جمهوری آذربایجان،  ضمن دورساختن دشمنان از این  بخش از ایران بزرگ  با درایت خاص ایرانی، موفق به باز پس‌گیری بخشی از مناطق ازدست رفته در قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای شود.

اما متأسفانه  و بنابر دلایل  نامشخص، دولتمردان وقت ایران در اتخاذ و اجرای  یک سیاست  و تاکتیک مناسب در زمینه همسو نمودن  و حتی اتحاد سرزمینی  با جمهوری آذربایجان، دچار تعلل و سپس شکست غیرقابل جبران شدند. این نابسامانی  درسیاست خارجی ایران موجب شد تا برخی سران و بزرگان کشور آذربایجان که متمایل  و خواستار الحاق به ایران بودند نیز دچار سرخوردگی و تقابل با ایران شوند.

به  مرور زمان و با افزایش فعالیت  و نفوذ ترکیه درجمهوی آذربایجان بود که روابط نسبتاً دوستانه این کشوربا ایران، وارد دوره‌های تنش و تقابل گردید.

ترکیه با استفاده ازاهرم‌ها و ابزارهایی مانند زبان مشترک ترکی، تأکید  بر ریشه نژادی مشترک سلجوقی و طرح ترکیه بزرگ و… توانست جای ایران را درصحنه روابط خارجی و حتی داخلی جمهوری آذربایجان به دست آورد.

روند  گرایش آذربایجان به ترکیه وهمسویی دولت این کشوربا سیاست‌های ترکیه، از آغاز به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه  در سال ٢٠٠٢ شدت گرفته و دولت ظاهراً اسلامگرای اردوغان به مرور زمان و در راستای همان نظریه”عمق راهبردی“به  بسط نفوذ  و جایگاه خود  در آذربایجان شدت بخشید. بخش عمده‌ای از این سیاست دولت اردوغان را باید در رواج  ایران‌هراسی و شیعه‌هراسی درجمهوری آذربایجان و به  خصوص  در نزد رهبران این  کشور مشاهده نمود.

با مرگ  حیدرعلی‌اف  و گسترش قدرت  و نفوذ دولت اردوغان درمنطقه بود که  آذربایجان به محلی برای تقابل و قدرت‌نمایی ترکیه علیه ایران تبدیل گردید. ترکیه علیرغم آنکه  تنها ۱۲ کیلومتر مرز مشترک  با جمهوری خودمختار نخجوان  کشورآذربایجان دارد و ارمنستان به عنوان یک کشورمستقل و البته مخالف با هر دو کشورترکیه و آذربایجان، موجب جدایی آنها شده است، با برجسته‌سازی زبان ترکی  و حمایت ازجریان پان ترکیسم به دنبال نوعی ملت سازی با اندیشه ترکی است. در این راه  می‌توان از حضورو گسترش فعالیت‌های جریان گولن(فتح الله گولن) و نقش مدارس و بنیادهای وابسته به آن درمسایل آذربایجان نام برد.

ترکیه و دولت اردوغان علیرغم  ادعاهای دوستانه‌ای  که  با  ایران دارند، یکی ازحامیان  اصلی جریان‌های تجزیه طلب پان‌ترکیسم درایران می‌باشند، به  نحوی که سران تجزیه طلب  پان ترک ایران و آذربایجان درترکیه حضورمستمرداشته و ضمن ایجاد دفاتر و مؤسسات خاص خود، همایش‌های مختلفی با موضوع جدایی آذربایجان ایران و الحاق آن به جمهوری آذربایجان یا ترکیه بزرگ نیز در ترکیه برگزارشده  و برخی مسؤلان ترکیه نیز دراین همایش‌ها شرکت می‌کنند.۱

آذربایجان، ایران وامریکا

یکی دیگر ازجنبه‌های اهمیت سفر الهام علی‌اف به ایران را باید درتأثیرپذیری آن ازروابط ایران و امریکا، جستجو نمود. به خصوص آنکه  جمهوری آذربایجان طی  حدود دو دهه اخیر دارای  دولت و حاکمیتی غربگرا بوده  است.

گرایش به  غرب در این کشور حتی بارزتر و بیشترازگرایش زبانی به ترکیه بوده است. دولت علی‌اف برای این که ازسوی مردم معتقد و شیعه کشورش و نیزهمسایگان قدرتمند منطقه‌ای خود مانند روسیه، ایران، ترکیه  و ارمنستان مورد تهدید و تهاجم قرارنگیرد، به گسترش روابط خود با اروپا و امریکا پرداخته است، به  نحوی که این کشورآسیایی در برخی نهادهای اروپایی مانند یوفا (اتحادیه فوتبال اروپا) عضویت دارد!

رابطه گرم  و تنگاتنگ جمهوری آذربایجان و تأثیرپذیری سیاست خارجی آن از امریکا و حتی وابستگی  و امریکامحوری دولت علی‌اف را می‌توان در ماجرای خط لوله انتقال نفت این کشور برای صادرات مشاهده نمود. ماجرایی که موجب شد تا کنسرسیوم اروپایی و دولت حیدر علی‌اف، مجبورشوند بر خلاف مطالعات صورت گرفته  و هزینه‌های بسیار پایین برای گذراین خط لوله از ایران، سرانجام  با پذیرش هزینه‌های بیشتر و در جهت رضایت امریکا، خط لوله مذکور را از مسیرترکیه (باکو، تفلیس، جیهان)عبوردهند!

تأثیرپذیری دولت باکو از امریکا چنان است که علاوه برغربگرایی و امریکا‌محور بودن  آن، می‌توان این دولت را نیز دولت دست نشانده امریکا دانست.

اکنون به نظرمی‌آید نسیم تغییرسیاست خارجی دولت باکو می‌تواند به نفع منافع ایران درحال وزیدن باشد.این تغییرمی‌تواند ناشی ازتغییر روابط ایران و امریکا و سردرگمی و سرگردانی الهام علی‌اف از رویدادهای آینده منطقه باشد.

مذاکرات هسته‌ای ایران  با گروه۱+۵ و گفتگوی مستقیم ایران با امریکا که موجب بهبود ظاهری و  نسبی فضای روابط ایران وامریکا شده است را باید یکی ازمهم‌ترین علل تغییرسیاست خارجی دولت باکو نسبت به  ایران  دانست. با توجه  به همان وابستگی  یا دست‌نشاندگی دولت علی‌اف به امریکا است  که اکنون نیز به  تبعیت از سیاست گفتگوی امریکا با ایران، دولت باکو نیز درصدد بهبود روابط یا بازگشت به روابط دوستانه با ایران است.

مذهب تشیع، علاقه  و دل‌دادگی شدید و خاص شیعیان جمهوری آذربایجان را باید یکی ازمهم‌ترین مؤلفه‌های  بالقوه همبستگی و نزدیکی دولت‌ها و ملت‌های  دو کشور قلمداد نمود.

به هرحال روند کنونی سیاست خارجی منطقه‌ای  به سود ایران در حال تغییراست. این فرآیند می‌‌تواند در برتری ایران بر سیاست‌های  بلند پروازانه دولت اردوغان درترکیه،  کمک فراوانی نموده  و در صورت توجه بیشترمسئولین ایرانی  به مسایل جمهوری آذربایجان به خصوص برجسته سازی اشتراکات تاریخی، مذهبی با ایران بزرگ و اشتراک زبانی با بخش بزرگ ایران یعنی آذری زبان‌ها، می‌توان به همسویی  وهمگرایی جمهوری آذربایجان با ایران، امیدواربود.

اگر نگاهی مثبت به سفرالهام علی‌اف به ایران داشته باشیم، باید به ادامه برتری ایران درمنطقه وموفقیت سیاست ایران در برابرترکیه، خوش‌بین بوده و این سفرو مذاکرات آن را نشانه‌ای ازشکست سیاست تفرقه‌افکنانه ایران هراسی دولت ترکیه درمقابل سیاست تنش زدایی و احترام متقابل در سایه همزیستی مسالمت‌آمیزدولت یازدهم دانست.

امیدواریم که مسئولان دولت یازدهم از موقعیت به وجود آمده در صحنه سیاست خارجی دولت باکو و به خصوص سرگردانی سیاست خارجی دولت الهام علی‌اف، حداکثر بهره‌برداری را نموده و به تقویت جایگاه ایران در منطقه بپردازند.

منابع:

۱-   خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا). ۲۶/۲/۱۳۹۱٫ به آدرس­:                   http://isna.ir/fa/news/91022615409

 
کد مطلب: 15318