وبلاگ
فاطمه (س) نوشت :
اگر دوست دارید امام زمان (ارواحنا فداه) برای شما
دعا کند شما هم برای حضرت دعا کنید. اثبات در ادامه مطلب از
زبان علامه محمد تقی موسوی اصفهانی نویسنده کتابی
که به درخواست حضرت ولی عصر (عج) نوشته شده است :
چون مقتضای شکر احسان همین است . و دلیل بر آن فرمایش
مولی صاحب الزمان علیه السلام در دعایی است که در مهج الدعوات
میباشد : و کسانی که برای یاری دین تو از من پیروی میکنند نیرومند
کن و آنان را جهادگر در راه خودت قرار ده ، و بر بدخواهان من و ایشان،
یروزشان گردان ( 915 ) . . . . بدون شک دعا کردن برای آن حضرت
و برای تعجیل فرج آن جناب ، تبعیت و نصرت اوست ، چون یکی از اقسام
نصرت و یاری ایمان و حضرت صاحب الزمان علیه السلام یاری کردن به
زبان است ، و دعا برای آن حضرت یکی از انواع یاری کردن به زبان میباشد .
و نیز دلیل بر این معنی است که در تفسیر علی بن ابراهیم قمی ذیل
آیه شریفه : « و اذا حییتمْ بتحیه فحیوا باحْسن منْها اوْ ردوها » ( 916 ) ؛
و هرگاه مورد تحیت [بدرود و ستایش] واقع شدید ، به بهتر یا نظیر آن
پاسخ دهید .
گفته : سلام و کارهای نیک دیگر ( 917 ) .
واضح است که دعا از بهترین انواع نیکی است ، پس اگر مومن برای
مولای خود خالصانه دعا کند مولایش هم برای او خالصانه دعا مینماید ،
و دعای آن حضرت کلید هر خیر و داس هر شر است . شاهد و موید این
مدعا روایتی است که قطب راوندی در خرایج آورده که گفت : جمعی
از اهل اصفهان از جمله ابوالعباس احمد بن النصر و ابوجعفر
محمد بن علویه نقل کردند که :
شخصی به نام عبدالرحمن مقیم اصفهان شیعه بود ، از او پرسیدند :
چرا به امامت حضرت علی النقی علیه السلام معتقد شدی ؟ گفت :
چیزی دیدم که موجب شد من این چنین معتقد شوم؛ من مردی فقیر
ولی زباندار و پرجرات بودم ، در یکی از سالها اهل اصفهان مرا با
جمعی دیگر برای شکایت به دربار متوکل بردند ، در حالی که بر آن
دربار بودیم دستوری از سوی او بیرون آمد که علی بن محمد بن الرضا(ع)
احضار شود . به یکی از حاضران گفتم : این مرد کیست که دستور
احضارش داده شده ؟ گفت : او مردی علوی است که رافضیان معتقد
به امامتش هستند .
سپس گفت : چنین می دانمکه متوکل او را برای کشتن احضار
میکند . گفتم : از اینجا نمیروم تا این مرد را ببینم چگونه شخصی است؟
گوید : آنگاه او سوار بر اسب آمد و مردم از سمت راست و چپ راه ،
در دو صف ایستاده به او نگاه میکردند . هنگامی که او را دیدم ،
محبتش در دلم افتاد ، بنا کردم در دل برای او دعا کردن که خداوند
شر متوکل را از او دفع نماید ، او در بین مردم پیش میآمد و به
کاکل اسبش نگاه میکرد ، و به چپ و راست نظر نمیافکند ، من در دل
پیوسته برایش دعا میکردم . هنگامی که کنارم رسید صورتش را به
سویم گردانید ، آنگاه فرمود : خداوند دعایت را مستجاب کند ، و عمرت
را طولانی نماید ، و مال و فرزندت را زیاد سازد .
از هیبت او به خود لرزیدم و در میان رفقایم افتادم ، پرسیدند : چه شد ؟
گفتم : خیر است و به هیچ مخلوقی نگفتم . پس از این ماجرا به اصفهان
برگشتیم ، خداوند به برکت دعای او راههایی از مال بر من گشود
به طوری که امروز من تنها هزار هزار درهم ثروت در خانه دارم غیر
از مالی که خارج از خانه؛ ملک من است ، و ده فرزند دارا شدم ،
و هفتاد و چند سال از عمرم میگذرد ، من به امامت این شخص
قایلم که آنچه در دلم بود دانست و خداوند دعایش را دربارهام
مستجاب کرد ( 918 ) .
میگویم : ای خردمند نگاه کن چگونه امام هادی علیه السلام دعای
این مرد را پاداش داد به اینکه در حق او دعا کرد به آنچه دانستی ،
با اینکه در آن هنگام او از اهل ایمان نبود ، پس آیا چگونه درباره
حضرت صاحب الزمان علیه السلام فکر میکنی ؟ به گمانت اگر برایش
دعا نمایی او دعای خیر در حقت نمیکند ، با اینکه تو از اهل ایمان
هستی؟ نه سوگند به آنکه انس و جن را آفرید ، بلکه آن جناب برای
اهل ایمان دعا میکند ، هر چند که خودشان از این جهت غافل باشند ،
زیرا که او ولی احسان است ، و آنچه در بخش چهارم کتاب آوردیم -
در حرف دال - برای استدلال کافی است .
در تایید آنچه در اینجا ذکر شد یکی از برادران صالح برایم نقل کرد
که آن حضرت علیه السلام را در خواب دیده ، آن حضرت به
او فرمودهاند: من برای هر مومنی که پس از ذکر مصایب
سید الشهدا در مجالس عزاداری دعا نماید ، دعا میکنم .
از خداوند توفیق انجام این کار را خواهانیم که البته او مستجاب
کننده دعاها است .