حماسه اسلامی6بهمن60مردم آمل
تاریخ انتشار : شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۲ ساعت ۲۱:۲۵
Share/Save/Bookmark
 

وبلاگ طرح باتو حرف میزند نوشت :

نصر نوشت:از انجا که بیان این واقعه طولانی میباشد به صورت خلاصه مطالب در این زمینه بیان می گردد:

 
.......در اوایل انقلاب كه در پي آن مالكين موظف شدند هويت مستأجرين خود را اعلام كنند، امكان موفقيت در خانه‌هاي تيمي در شهر تهران خنثي شد و اتحاديه‌ي كمونيست‌ها، به دلاليل متعددي ، شهر "آمل " را براي طرح قيام فوري خود انتخاب كرد و با استقرار 180 نفر از اعضا و كادر هواداران در جنگل‌هاي آمل، در صدد بر آمد تا با يك حمله‌ي ناگهاني، شهر آمل را تسخير و مردم را به قيام دعوت كند، آنگاه ديگر شهرهاي استان يكي پس از ديگري آزاد شوند و اين حركت به يك قيام سراسري تبديل شود. اولين حركت آنها در 18 آبان 1360 با هوشياري نيروهاي سپاه خنثي شد. قرارگاه "ابوالفضل " با هدايت نيروهاي سپاه ، بسيج ، ارتش و ژاندارمري در قلب جنگل، ضربه‌ي ديگري به گروه "سربداران " جنگل وارد آورد. پس از چند درگيري جزئي‌تر، سرانجا مگروه 100 نفره سربداران، در ميان سرماي زمستان بهمن 1360 ، خود را به آمل رساند و با شليك يك آر.پي.جي . 7، واقعه‌ي تاريخي آمل را كليد زد.
تيراندازي و سپس تسخير شهر تا 6 صبح ادامه داشت، اما با آغاز صبح ششم بهمن، حماسه ي مردم آمل شكل گرفت و صدها نيروي داوطلب مردمي با روي آوردن به مقر سپاه و گرفتن اسلحه، به مقابله‌ي سربداران جنگل رفتند.سنگربندي‌ها آغاز شد. از زن و مرد و پير و جوان همگي با آوردن شن و گوني اقدام به سنگرسازي و نبرد سنگر به سنگر كردند تا آنجا كه آمل لقب "هزار سنگر " گرفت.
بيش از 100 نفر از اعضاي اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران، در اول بهمن 1360 از مقر خود در جنگل به سمت شهر آمل به راه افتادند. با توجه به برف سنگيني كه آمل و اطراف آن را پوشانده بود؛‌ عبور از رودخانه‌هاي متعدد با طناب صورت گرفت. پشت سر گذاشتن اين مسير به خاطر سختي راه و مشكلات تردد، 3 روز به طول انجاميد؛ البته با توجه به برفي بودن زمين، اين وضعيت پيش‌بيني شده بود و در طراحي عمليات، قرار بود كه عمليات در روز 5 بهمن انجام گيرد كه در اثر خستگي به 6 بهمن موكول شد: "نيروهاي‌مان در روز 5 بهمن به شهر رسيدند و شب را همگي در خانه‌ي من بودند تا صبح ".1
گروه‌ها هر كدام كارشان در يك قسمت شهر بود. تقريبا 17 نفر مسؤول حمله به بسيج بودند. درگيري در ساعت 11:45 آخر شب 5 بهمن شروع شد. گروه‌هاي عمل كننده‌ي ديگر در دادگاه انقلاب و سپاه، كه اين 3 هدف از عمده‌ترين اهداف گروه سربداران بود، وارد درگيري شدند. در حين عبور از خيابان‌هاي شهر ، هر گاه با نيروي مسلح يا افرادي كه ظاهر حزب‌اللهي داشتند روبه رو شدند، به آنها حمله مي‌كردند و آنها را به شهادت مي‌رساندند و يا زخمي مي‌كردند و با كمال شقاوت رفتار مي‌كردند.
برنامه‌ي اصلي اين بود كه حتي الامكان نيروهاي سپاه و بسيج را از كار بيندازند و بعد از آن، مردم را به قيام دعوت كنند؛ زيرا طبق تحليل‌هاي تشكيلات، آنها مطمئن بودند كه مردم به آنها خواهند پيوست.
"درگيري در اطراف سپاه بود و نيروهاي‌مان سپاه را در محاصره داشتند و در كوچه‌هاي اطراف سپاه، مقر سپاه را تحت نظر گرفته بودند. دو نفر موتور سوار را قبل از ظهر دستگير و يكي را در خيابان اعدام انقلابي كرديم. نفر دوم كه دستش تير خورده بود، فرار كرد. به دليل نيامدن و نپيوستن مردم صحبت شد كه مردم نيامدند و حالا چه كار كنيم؟ عقب نشيني كنيم يا بمانيم؟ مركزيت توصيه كرد درگيري را ادامه بدهيم و ما ادامه داديم ". اوج درگيري‌ها در اطراف مقر بسيج بود كه از اعضاي سربداران 11 نفر جلوي ساتمان بسيج كشته شدند. اطراف مخابرات و فرمانداري نيز از مكان‌هاي درگيري بودند نيروهاي مهاجم با قرار دادن 2 يا 3 گاري خيابان را بستند و شروع به تيراندازي كردند تا مردم به آنه محلق شوند.
تيراندازي و سپس تسخير شهر تا 6 صبح ادامه داشت، اما با آغاز صبح ششم بهمن، حماسه ي مردم آمل شكل گرفت و صدها نيروي داوطلب مردمي با روي آوردن به مقر سپاه و گرفتن اسلحه، به مقابله‌ي سربداران جنگل رفتند.
سنگربندي‌ها آغاز شد. از زن و مرد و پير و جوان هنگي با آوردن شن و گوني اقدام به سنگرسازي و نبرد سنگر به سنگر كردند تا آنجا كه آمل لقب "هزار سنگر " گرفت. رفته رفته به تعداد نيروهاي ضد شورش كه از روستاهاي اطراف مي‌آمدند و از مردمان وفادار به امام و انقلاب اسلامي بودند، افزوده مي‌شد. البته در شب حادثه هم، از مردم آمل هر كس كه خود را به خاطر صداي تيراندازي به سپاه و بسيج رسانده بود، دستگير، اسير و يا شهيد شده بود. سازماندهي و ساماندهي نيروهاي مردمي از ساعت 7 صبح آغاز شد و تا 8 صبح به پايان رسيد. هر چند نهادهايي چون سپاه و بسيج به خاطر نوپايي اين نهادها تجربه‌ي لازم را نداشتند، ولي شور و اشتياق بسيار بالا براي مقابله با ضد انقلاب، جايگزين هر نارسايي شد. حمله‌ي مردم حزب‌اللهي به ضد انقلاب در دو محور اساسي، يعني در همان مناطقي كه دشمن تمركز داشت، صورت گرفت. در ادامه‌ي حضور مردم، واحدهاي كوچك‌تري از كوچه و خيابان‌ها به راه افتادند و خود را به مناطق درگيري رساندند. برخي از نهادهاي انتظامي چون كميته‌‌ي انقلاب اسلامي، شهرباني و ژاندارمري در بخش‌هاي از شهر مانع ورود مردم به صحنه ي درگيري مي‌شدند تا بدان ها آسيبي وارد نشود، اما مردم در چند بخش اساسي ايفاي نقش كردند كه به ترتيب اهميت بدين شرح هستند:
كمك در ايجاد سنگر و مواضع دفاعي
تلاش براي دستگيري دشمن
درگيري مسلحانه و جنگ تن به تن با دشمن
كشف محل استقرار دشمن
تخليه‌ي شهدا و كمك به مجروحين 11
يكي از ابتكارات جالب نيروهاي بسيجي در نبرد با دشمن اين بود كه پشت يك وانت نيسان سنگر درست كرده بودند و وانت با دنده عقب به سمت دشمن حركت مي‌كرد؛ نيروهاي بسيجي پشت سنگرهاي ساخته شده در وانت به سمت دشمن تيراندازي مي‌كردند و راننده هم از تيراندازي دشمن در امان بود.
نقش مردم در اين درگيري غيرقابل تصور بود، به طوري كه در ساعات اوليه‌ي اين نبرد دلاورانه، مردم تمام سطح شهر را پوشانده بودند و از خارج شهر با سرعت تمام وانت وانت شن و ماسه به داخل شهر مي‌آوردند:
"در حين درگيري شديد در حدود ساعت يازده بود كه وانت‌هايي كه كيسه‌ي شن حمل مي‌كردند، از جاده رد شدند. ما ابتدا ايست داديم كه آنها توجه نكردند. يك بار به يك وانت به منظور ترساندن آنها شليك كرديم كه فرار كردند. يكي دو بار هم وانت‌ها را گرفتيم و گوني آنها را خالي كرديم "
ولي تعداد وانت‌ها آنقدر زياد بود كه محافظان جاده، كاري نمي‌توانستند بكنند. جنگ و گريز مردم و نيروهاي انتظامي منجر به كشته شدن و دستگيري عده‌اي از مهاجمين شد و در همان روز سه‌شنبه، 16/11/60 ، دشمن تمام مواضع خود را از دست داد.13 در ساعت 4 بعدازظهر دشمن شروع به عقب‌نشيني كرد و در دو باغ حاشيه‌ي شهر موضع گرفت: 
در آن روز حماسي مردم آمل ظرف مدت 10 ساعت چشم فتنه را از كاسه درآوردند و با سركوب كردن منافقين، خاطره به يادماندني از خود به يادگار گذاشتند. در آن روز مردم آمل با اهداي چهل شهيد به انقلاب ، توانستند همانند اين آيه كه ميفرمايد "وَ وَعَدنا مُوسَي ثَلاثِينَ لَيلَه وَ اَتمَمنَاهَا بِعَشر.... "(--- و ما به موسي سي شب وعده داديم و چون پايان يافت، ده شب ديگر به آن افزوديم تا آنكه زمان وعده به چهل شب كامل شد........سوره اعراف آيه 142---) كار را اتمام نمايند. و تقدير چنين بود كه حتما تعداد شهدا عدد 40شود، تااين تجلي اخلاص و شجاعت به اكمال برسد و انقلاب اسلامي را بيمه نمايد.و بي جهت نبود كه حضرت امام خميني رحمت الله عليه در وصيتنامه خود با عظمت از مرد م آمل يا كردند و اشاره داشتند كه ما بايد از شهر آمل و مردم آمل تشكر كنيم، ديديد كه مردم آمل چه بر روز آنان آوردند و............ عالم فرزانه و مفسربزرگ قرآن در جهان اسلام، آيت الله جوادي آملي حفظه الله ميفرمايند :
"از آن هنگام كه مردم آمل بيدار شدند و به صحنه آمدند، به شكل جدي و همه جانبه مبارزه كردند و مأموران رژيم پهلوي را در آمل به عجز و ناتواني واداشتند. نشانه‌اش اين بود كه آمل جزو نخستين شهرهايي بود كه در سال 1357(هـ.ش) با اعلام جمهوري و استقلال، ارتباط خود را از رژيم پهلوي قطع كرد و مردم شهر و روستاها كنترل ورود و خروج و تأمين امنيت و نظم شهر را توسط هسته‌هاي مردمي متشكل از جوانان سلحشور شهر و روستاها به عهده گرفتند و بدين طريق، زودتر از بسياري از شهرها از دولت طاغوت نجات پيدا كردند.
همچنين قيام همگاني مردم آمل و روستانشينان آن در جريان جنگل (حماسه‌ي‌ قيام ششم بهمن سال 1360(هـ.ش) بر ضد گروهك‌هاي مهاجم به شهر آمل)، برگ زرين ديگري از سلسله افتخارات مردم منطقه‌ي‌ آمل و شمال به حساب مي‌آيد، بلكه فخري براي همه‌ي‌ مردم ايران بود؛ چون در برابر مهاجمان جنگلي در ظرف ده ساعت مقاومت و ايثار جانانه، چهل شهيد و قرباني دادند؛ يعني هريك ربع ساعت، يك تن از بهترين جوانان خود را قرباني دادند تا توانستند فضاي شهر و محيط اطراف آن را از لوث وجود و حضور عناصر ملحد، فاسد و مزدور اجنبي پاك و به خون پاك شهيدانشان عطرآگين كنند. از اين‌رو، امام راحل "رضوان اللّه عليه " در وصيت‌نامه الهي ـ سياسي خود از مردم آمل و قيام مردم شهر و روستاهاي آن بر ضد جنگلي‌هاي مهاجم به عظمت ياد و از آن‌ها تشكر كردند. "

در اين حماسه‌ي جاودان، از مردم قهرمان آمل 40 شهيد و 120 نفر زخمي شدند.

گزيده بيانات امام خميني(ره) درباره حماسه مردم آمل:
شما ملاحظه فرموديد كه اين‌ها در داخل تبليغات زياد مى‏كردند، به خارج هم كه رفتند تبليغات زياد مى‏كنند؛ به اين‌كه مردم در اختناق‏اند و خودشان همه مخالف‏اند با جمهورى اسلامى. در صد، شش تا موافق دارد جمهورى اسلامى، يا فوقش ده تا، ولى سايرين همه موافق منفى و مخالف هستند. و ديدند كه همه‌ي آمال‌شان را به شمال دوخته بودند و بيشتر تبليغات اين بود كه شمال ديگر تقريباً صددرصد مخالف با جمهورى اسلامى هستند. و اين‌ها همه‌ي قواي‌شان را جمع كردند و به آمل آن حمله‌ي وحشيانه‌ي غافل‌گيرانه را كردند، به اميد اين‌كه مردم آمل هم با آن‌ها هم‌دست بشوند و آمل را مركز استان قرار بدهند و بعد مازندران و جاهاى ديگر و رشت و همه‌ي جاها را بگيرند و جلو بروند.
اين‌ها به خيال خودشان با دست ملت مى‏خواستند كه - همان ملتى كه آن‌ها تراشيدند كه مخالفند با جمهورى اسلامى- با اين‌ها بيايند و مركز را هم بگيرند و حكومت را تغيير بدهند و بعد هم هرطورى كه دل‌شان مى‏خواهد عمل بكنند، مرتجعين را هم از بين ببرند! وقتى مواجه شدند با مخالفت مردم - مهم مخالفت مردم بود- [شكست خوردند] و ما بايد تشكر كنيم از شهر آمل و آن مردم فداكار كه مع‌الأسف، خوب عده‏اى را هم شهيد دادند، لكن خوب اين مطلب را ثابت كردند كه آن‌جايى كه شما تمام آمال‌تان به آن‌جا بود با شما مخالفند؛ حالا شما مى‏خواهيد بياييد قم؟ مى‏خواهيد بياييد تهران، جاهاى ديگر؟ در دیداری که در سال ۸۸ مردم امل با مقام معظم رهبری به مناسبت همین حماسه داشتنتد آیت الله خامنه ای فرمودند:  چهره آمل در عرصه های مختلف از جمله عرصه مجاهدت فی سبیل الله و وادی علم، فقاهت، معرفت و عرفان چهره درخشانی است و امروز نیز بزرگان روحانی آملی از افتخارات حوزه های علمیه و از ذخائر با ارزش روحانی کشور هستند. ....

 
یادشان گرامی راهشان پر رهرو ...



 

By: امید رنجبر عمرانی
کد مطلب: 10792