۲
 
حرف وحدیث /تیتر یک رسانه های داخلی
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۶
Share/Save/Bookmark
 
مطالبه گر نوشت :

آنهایی که می گویند هنرمند ارزشی و غیر ارزشی وجود ندارد معتقدند که هنر اسلامی نیز وجود خارجی ندارند.»
آقای روحانی هنر برای هنر و بی ارزش خواندن هنر آن تعریف غربی می باشد که می توانید سرانجام آن را در زباله دان های دانشکده های هنر بیابید که مملو از آثاری است که خالقان آن خودشان هم نمی دانند به دنبال چه هستند و در آخر به جایی جز زباله دان نمی رسند.
روز گذشته همایشی برگزار گردید که طی آن عده زیادی از هنرمندان صاحب نام کشور پای سخنرانی دکتر روحانی نشستند. در این مراسم که به طور کاملا اتفاقی همزمان با جشنواره مردمی فیلم عمار برگزار گردید چند جمله از جانب رئیس جمهور گفته شد که حرف و حدیث های فراوانی را رقم زد و طولی نگذشت که این ماجرا و عواقب بعد از آن تیتر یک رسانه های داخلی شد.
این سخن حسن روحانی آنقدر پرحاشیه بود که حتی اعتراض آقای رحیم پور ازغدی را موجب گردید. رئیس جمهور گفت که هنرمند ارزشی و غیر ارزشی وجود ندارند، این سخن موجب تلنگری شد تا رسانه های مختلف تحلیل هایی را  ارائه دهند، حال ما هم قصد داریم تا ازنگاهی متفاوت این جمله را تحلیل نماییم.
این جمله ابتدا باید از نگاه هنری مورد تحلیل قرار گیرد یعنی اینکه باید دید نگاه ما به تعریف هنر چیست. امروزه آن چیزی که در دانشگاه ها تدریس می شود این است که معنای هنر «هرگونه ابداء و نوآوری در عرصه فرهنگ و تمدن جامعه می باشد» که تعریفی کاملا اومانیستی است و از دل جامعه هنری غرب پدید آمده است. این تعریف اینگونه بیان می نماید که شما باید به دنبال نوآوری باشید و روح قرار گرفته در اثر شما مهم نیست و برای تکمیل آن، جمله معروف «هنر برای هنر» را گفته اند یعنی هنر را برای هنر خلق کنید نه برای تاثیر گذاری،خب این مسئله چند نقد جدی را به خود دارد :
اول اینکه هرگونه ابداء و نوآوری را نمی توان هنر نامید زیرا هنر در واقع آن روحی است که از درون انسان به اجسام داده می شود تا در کالبد روحی دیگران اثر مثبت بگذارد وگرنه الباقی، اجسامی است که به مرور زمان نابود می شود همان طور که خداوند رحمان با دمیدن روح بر بدن انسان به آن جان داد و جسم آدمی که فانی می باشد در همین دنیا نابود خواهد شد. شهید آوینی نیز در بیان تعریف هنر می گوید «هنر دمیدن روح تعهد در کالبد انسان است» البته شهید آوینی در کتاب رستاخیز جان علت انحطاط امروزی هنر را همین میل به سمت ابداء و نوآوری معرفی می کند او می گوید «هنرمند این عصر از بس همه چیز را طرد می کند، حتی سنت هنری خود را می پندارد که می تواند قواعد خاص خود را بیافریند و سرانجام گمان می کند که خداست».
دوم اینکه وقتی شما به دنبال نوآوری باشید و روح قرار گرفته در هنرتان مهم نباشد و به قول معروف هنر برای هنر باشد و نگاه دیگران را مهم ندانید و به دنبال تاثیر گذاری نباشید یعنی اینکه من هنرم را بی ارزش می دانم، یعنی هنر من فاقد هرگونه ارزشی است و صرفا برای بیهوده خلق کرده ام و هیچ غایت مقدس و یا غیر مقدسی را درون خود ندارد. هنر برای هنر یعنی نبودن هدف یعنی نبودن مخاطب که بتوانیم روح خود را در کالبد وجودشان بگسترانم که این خود فرار از واقعیت می باشد.
این دو انتقاد نشان می دهد که هنر ارزش مند است و اگر هنر ارزشمند باشد پس باید هنرمند ارزشمند نیز وجود داشته باشد و اگر هنرمند ارزشی وجود داشته باشد باید کسانی هم باشند که بر ضد ارزش های آنها کار کنند و به آنها بگوییم هنرمند غیر ارزشی.
حال که به تعریف هنر رسیدیم باید در مورد هنر ارزشی و غیر ارزشی بحث نماییم، امروزه هنر آن سلاح بزرگی است که ملت ها به وسیله آن به دشمنان خود حمله می کنند که همان جنگ نرم  نامیده می شود. در این جنگ هدف مرزهای جغرافیایی نیست بلکه در آن مرزهای فرهنگی مورد هدف قرار گرفته می شود، در این جنگ سعی می شود تا به مرور با تاثیر در روح جامعه مقابل به مرور بر لایه فرهنگی آن اثر گذاشته  و  وقتی لایه فرهنگی دشمن مانند تو شد دشمن را مانند خود کرده ای و بدون درگیری او را در واقع به سمت خود کشانده ای. خب وقتی چنین جنگی وجود داشته باشد به طور قطع دو جبهه بوجود می آید که در ستیز هم باشند به مانند جنگ ۸ ساله ما با رژیم بعث عراق،  خب خنده دار است اگر بگوییم در جنگ ما با عراق هیچ کدام بر حق نبوده و رزمنده ارزشی وجود نداشته است.
نبودن هدف در وجود هنرمند یعنی آنکه شما به یک سیبزمینی بگویید اثر هنری تولید کن اگر آن سیبزمینی توانست آن کار را بکند به طور قطع آن زمان هنرمند ارزشی و غیر ارزشی دیگر وجود ندارد، در همین باب شهید آوینی در «کتاب رستاخیز» خود می گوید هنرمند را نمی توان مجبور کرد اما خود او هم نمی تواند از تعهد درونی خود بگریزد.
از طرفی دیگر آنهایی که این تعریف هنر را دنبال می کنند برای فرار از واقعیت در مواجهه با هنر اسلامی می گویند که چیزی به اسم هنر اسلامی وجود ندارد و این حرف خود را با گواه تاریخ اثبات می کنند یعنی می گویند که این هنر امروزه اسلام در پیش از تاریخ پیدایش اسلام وجود داشته پس این هنر، هنر اسلامی نیست، این افراد تنها برای فرار از ارزش ها هنر را با تاریخ اثبات می کنند اما در واقع هنر اسلامی آن تاثیری می باشد که در فضای آن تو را به یاد ارزش واقعی یعنی خدا می اندازد که اگر غیر از این باشد آن هنر اسلامی نخواهد بود همانگونه که در اسلام زینتی ساختن مساجد نفی شده است.
به طور قطع تا ارزش ها وجود داشته باشد به مانند بقیه طیف ها هنرمند ارزشی و غیر ارزشی هم وجود دارد همان گونه که امام خمینی (ره) در تاریخ ۶۷/۷/۹ در دیدار با هنرمندان می فرمایند «تنها هنری باید آموخته شود که راه ستیز با جهانخواران را بیاموزد» خب این یعنی یک ارزش و وقتی ارزش وجود دارد هنرمند ارزشی هم وجود دارد.
آقای روحانی «هنر برای هنر» و بی ارزش خواندن هنر آن تعریف غربی می باشد که می توانید سرانجام آن را در زباله دان های دانشکده های هنر بیابید که مملو از آثاری است که خالقان آن خودشان هم نمی دانند به دنبال چه هستند و در آخر به جایی جز زباله دان نمی رسند.
کد مطلب: 10620
 


 
سرباز سایبری حضرت امام خامنه ای
Finland
۱۳۹۲-۱۰-۲۲ ۱۹:۳۴:۵۱
با سلام با مطلب قصاب شیطان صفت مرد به روزم (523)
 
گلدون وبلاگی | همه با هم
۱۳۹۲-۱۰-۲۳ ۱۱:۱۲:۵۸
[…] جان دفع شر موش کن قصابـــــــ شیطان صفت مــــــــرد حرف وحدیث /تیتر یک رسانه های داخلی ﭘﯿﮑﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﻭ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ هامون […] (527)