شباهت‌های جریان‌های تکفیری در شیعه و سنی
سیاسی نوشت
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۲۷
Share/Save/Bookmark
 
شباهت‌های جریان‌های تکفیری در شیعه و سنی

وبگاه "حسین غضنفری" نوشت:

دست استعمار، صدها سال است از تاکتیک تقسیم و غلبه (Divide & Conquer) برای شکستن قدرت کشورها و ملت ها استفاده کرده و مهمترین حربه برای تحقق این “تقسیم” به شهادت تاریخ “تفرقه” بوده است. همان دستی که مستر همفر را برای ایجاد جریان وهابیت به آسیای غربی فرستاد، علی محمد شیرازی و حسینعلی بهاء و تفکرات دگم مشابه را پر و بال داد تا به موقع مقتضی، از آن برای تکرار سیاست تفرقه اش در میان ملت های مسلمان استفاده کند(رجوع کنید به کتاب “خاطرات مستر همفر”). اکنون که میوه ی درختی که مستر همفر انگلیسی در مراوداتش با محمدبن عبدالوهاب کاشت، به بار نشسته و منطقه ی مسلمان نشین غرب آسیا را به خاک و خون کشیده، باید هشیار بود و از رشد نهالهای دیگری که توسط استعمارگر باتجربه ی صده های اخیر کاشت و داشت میشود جلوگیری کرد. در نیل به این هدف، توجه تیزبینانه به خصوصیات جریان های فکری و بصیرت در تحلیل آنها تنها راه شناخت و مقابله با آنها است. آنچه پیش رو دارید برخی از شباهت هایی است که بین دو جریان ظاهرا مخالف، اما در باطن همسو و همجهت در دو مذهب شیعه و سنی ایجاد و تحت هدایت دولت انگلستان و با حمایت های سرویس های امنیتی غربی در حال فعالیت و عضو گیری اند.

 

 

تکفیر مسلمانان

جریان های تکفیری در شیعه وسنی به نوعی سطحی نگری و کوته بینی مبتلا هستند که آنها را در تکفیر و صدور حکم ارتداد برای مسلمانان دیگر جری کرده است. تکفیری های شیعه-به خصوص عوام آنها- به راحتی به ملعون بودن و ناصبی بودن اهل سنت حکم میدهند، و هر مسلمان اهل سنتی –فارغ از اینکه از او شناختی داشته باشند- را به طور مستقیم در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و ظلم به امیرالمومنین علیه السلام مسئول دانسته و بدین واسطه آنها را مشمول لعن و بعضا ارتداد میدانند. این ادعا در حالی مطرح میشود که بسیاری از مسلمانان اهل سنت حتی از وقوع واقعه ی غدیر و یا ماجرای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها خبر ندارند و یا دلایلی که توسط شیعه برای اثبات آن وقایع تاریخی مطرح میشود به لطایف الحیل توسط برخی از علمای بی منطق برای آنها توجیه میشود. کسی که از کودکی در گوشش روایات افاضات و مقامات معنوی خلفای راشدین را خوانده اند و در هر کوی و برزنی از فضائل اخلاقی برخی صحابه ی پیامبر صلی الله علیه و آله میشنود، مستضعف فکری است، و قطعا از روی علاقه ی به اسلام و حق و حقیقت به خلافت خلفا معتقد است، چرا که آنها را بزرگترین حامیان پیامبر و بهترین صحابه ی رسول الله میشناسد، و قطعا در جهل مستضعف علمی و فکری، عنادی مستتر نیست! بررسی چند نمونه ی حقیقی از کسانی که به شیعه گرویده اند نشان میدهد که بسیاری از آنها با مطالعه ی کتبی نظیر “النص و الاجتهاد” و مشاهده ی اختلاف بین سیره ی خلفا و رسول الله به شیعه متمایل شده اند، و این نشان از این است که آنها از این اختلاف فکری و تفاوت اعتقادی باخبر نبوده اند! با این وجود، رفتار خارج از ادب و تربیت تکفیریهای شیعه و فحاشی های مکرر آنها علیه مقدسات سنی مذهبان منجر به تحریک احساسات و غیرت پیروان آن مذهب نسبت به شخصیت های مورد احترام ذهنشان و دوری از حقیقت میشود و بالتبع مسیر گفتمان آرام و پذیرش حقیقت را سد میکند. البته تکفیری های شیعه تنها به تکفیر اهل سنت بسنده نمیکنند، بلکه هر آن کسی را که از وحدت و یا استدلال و منطق و ادب در مواجهه با تکفر سنی مذهبان هم دم بزند، مستحق عذاب میدانند!

از آن سوی، جریان سلف گرای وهابی نیز از صدور حکم ارتداد برای شیعیان و بلکه بسیاری از اهل سنت ابایی ندارد. اقدامات گروهک هایی نظیر القاعده، داعش و النصره در سالهای اخیر نشان داد وهابیون در تکفیر بین شیعه و سنی یا زن و مرد و کودک و بزرگ تفاوتی قائل نیستند و همه را از دم یک تیغ میگذرانند. جریان وهابیت با ساختار فکری از نوع تفکر ابن تیمیه، به هیچ فکر و منطق و استدلالی پایبند نیست و اساسا گفتگو جهت کسب حقیقت را قبول ندارد. جریان تکفیری شیعه نیز با همین رویکرد نسبت به منطق و استدلال و گفتگو، بیشتر از اینکه به هدایت مخالفین خود راغب باشد، به فحاشی و قتل و غارت آنها راغب است. همین خصوصیت مشترک بین این دو فرقه (تکفیری های شیعه و سنی) است که باعث میشود هر دو به راحتی علیه علمای طراز اول اسلام و اسطوره های زهد و تقوا حکم ارتداد یا کفر صادر کنند و به فحاشی علیه آنها بپردازند. فحاشی های مجتبی شیرازی و یاسر حبیب علیه زاهدی پرهیزگار نظیر آیت الله محمدتقی بهجت رحمه الله علیه مثالی از این دست است(جستجو کنید). مرجع این جریان در کنار تعریف وحدت سیاسی به “اتحاد مسلمانان علیه غیرمسلمانان”، به افضل بودن لعن بر صلوات هم اشاره میکند و با بیانیه ای بر عید بودن نهم ربیع تاکید میکند تا طرفین بتوانند در صلح و صفا و در شرایطی که به لعن علنی مقدسات یکدیگر مشغولند، به وحدت علیه غیرمسلمانان بپردازند!!! (رجوع کنید به سایت ایشان)

 

 

تساهل و تسامح در مقابل دشمنان اسلام

جریانی که به هیچ گونه سازشی با تفکر مذهب مخالف خود معتقد نیست و به راحتی مخالفین خود را –که به خدا و رسول یکسان معتقدند- به هدایت ناپذیری متهم میکند، در تساهل و تسامح در مقابل دشمنان مسلم اسلام سینه ای فراخ دارد! مطالعه ی مواضع سازمانهای آمریکایی دیده بان حقوق شیعیان (SRW)، حقوق آدم (AdamRights) ، امواج شیعه(ShiaWaves) و باقی سازمانهای قارچ گونه ی مستقر در واشنگتن که البته تحت نظر سردمدار این جریان در قم(اینجا) اداره میشوند نشان میدهد تکفیریون شیعه نوک نیزه ی حملاتشان را به سمت کشورهای اسلامی گرفته و باقی ممالک بالاخص ایالات متحده و دول غربی را حامی حقوق شیعیان می پندارند! ارائه ی گزارشات مکرر و بعضا بی اساس از وضعیت شیعیان در کشورهای اسلامی در آسیا و آفریقا توسط این سازمان ها در حالی صورت میگیرد که غالب توطئه های کنونی علیه اسلام و شیعه به واسطه ی طراحی و پشتیبانی دول استعماری غربی نظیر آمریکا و انگلیس صورت میگیرد؛ اما دریغ از یک تلنگر به دولت فخیمه ی ایالات متحده(!)، که با چه توجیهی به تجهیز (به قول رئیس جمهور آمریکا)”مبارزین آزادی” عضو النصره و داعش و القاعده پرداخته و میپردازد! سردمدار جریان تکفیری شیعه در عین منتسب دانستن خاندان خود به میرزای شیرازی که با حکم تحریم تنباکو نقشه ی استعماری بریتانیا را نقش بر آب کرد و از سالها پیش از آن حکم نیز وجوب حرکت امت اسلامی علیه استعمار انگلیس و روس را گوشزد میکرد، هیچ گونه موضع گیری علیه توطئه های این کشور استعمارگر علیه اصل اسلام و نقشه ی وسیع و دقیق اسلام هراسی نگرفته و نمیگیرد. ایادی این جریان در شبکه های ماهواره ای هم در توجیه ظلم و خیانت های دولت های آمریکا و انگلیس و اسرائیل علیه بشریت مواضعی شبیه صدای آمریکا و BBC دارند. از اللهیاری و یاسر حبیب گرفته تا شخص سردمدار این جریان در قم، نه تنها کوچکترین انتقادی از سیاست های استعماری دول غربی در اقصی نقاط جهان نمیکنند، بلکه دیگران را هم از توجه و بررسی خط مشی و خیانت های آنها نهی می کنند و غالب دغدغه ی خود را شعائر حسینی(بخوانید قمه زنی) میشمارند و سعی میکنند اذهان را از دشمنی با استکبار جهانی به کینه و عداوت علیه دولت های کشورهای اسلامی منحرف کنند. نگاهی سطحی به خطابه ها و بیانیه های صادره از مرجع این جریان(اینجا) نشان میدهد که بیش از اینکه نگران مفاهیمی مثل کیان اسلام و مسلمین، اقتدار ممالک اسلامی، استقلال امم اسلامی، تشکیل امت واحده اسلامی و آرمان بلند “تمدن اسلامی” و در نتیجه ظهور منجی باشند، نگران عدم ایجاد مزاحمت برای عزاداری (منظور قمه زنی است) در تمامی فصول و ایام سال است! در “برائت” جستن از برادران و خواهران مسلمان، اما سنی مذهب، عزمی جزم دارند، لیکن دریغ از برائت از استکبار جهانی! دریغ از برائت از استعمار کشورهای مسلمان آفریقایی توسط دولت فرانسه و انگلیس! دریغ از برائت از جنگ افروزی های ایالات متحده و نسل کشی های هدفمند و طولانی مدت رژیم صهیونیستی!

در آن سوی ماجرا، جریان وهابیت نیز ماموریت اصلی خود را در داخل امت اسلامی تعریف کرده و با هر گونه قدرت غیراسلامی نه تنها مشکلی ندارد، بلکه از هر گونه همکاری و کمکی از سوی آنها نیز استقبال میکند. تروریست های النصره و داعش و القاعده هنوز هم با سلاح آمریکایی با مسلمانان می جنگند، و در حالی که قرآن یهودیان را دشمن ترین امت نسبت به مسلمانان مطرح میکند، هیچ گونه مخالفت یا حرکتی علیه صهیونیسم جهانی یا اسرائیل از این گروه ها دیده نمیشود.

 

 

تامین منافع رژیم صهیونیستی

جریان عظیم بیداری اسلامی که زلزله ای در غرب آسیا و شمال آفریقا انداخت و موجی از استقلال طلبی و استعمار ستیزی را در مردم منطقه ایجاد کرد، بزرگترین تهدید برای دولت صهیونیستی بود. استقلال و آزادی ملت هایی که سالها شاهد همکاری صمیمانه ی رژیم صهیونیستی و “فرعون” های سرزمین خود بودند، میتوانست ضربه های بزرگی بر منافع و حتی حیات آن رژیم وارد سازد. نشانه های اسرائیل ستیزی (نظیر حمله به سفارت اسرائیل در مصر و حملات به لوله های گاز اسرائیل) از همان ابتدای مبارزات مردم منطقه قابل مشاهده بود. فتنه ی تکفیری ها در این منطقه توانست در کنار باقی دسیسه های استکبارگران که منافع خود را در خطر می دیدند، جریان بیداری اسلامی را به انحراف کشانیده و از رشد یا به بار نشستن آن جلوگیری کند. جبهه ی مقاومت اسلامی شامل کشورهای ایران، سوریه، لبنان و فلسطین که بزرگترین دشمن رژیم صهیونیستی بوده و هست، با دشمن جدید تکفیری تحت حمایت آمریکا و بعضی کشورهای عربی مواجه شد و از توان جبهه مقاومت برای مبارزه ی علیه رژیم صهونیستی کاسته شد. مداوای مجروحین تکفیری در بیمارستان های اسرائیل، تجدید قوا در اراضی رژیم صهیونیستی و مبارزه ی مستقیم علیه دشمنان اسرائیل در لبنان و سوریه و ایران و عراق سندی دیگر از خدمات جریان تکفیری وهابی به رژیم کودک کُش است.

تکفیریهای شیعه نیز با توجه به اینکه به لطف خداوند هنوز تجهیز نظامی نشده اند، یا به جنگ روانی علیه دشمنان اسرائیل می پردازند و یا به توجیه جنایات آن رژیم مشغولند. ترویج انواع و اقسام شایعات و دروغهای رسانه ای در شبکه های ماهواره ای این جریان علیه دشمنان اسرائیل نظیر جمهوری اسلامی، نظام حاکم بر سوریه، گروه های مقاومت در فلسطین و دولت عراق با هدف حساسیت زدایی از اذهان عمومی در رابطه با جنگ بین کشورهای اسلامی و رژیم یهودی اسرائیل انجام میشود. توجیه جنایات جنگی اسرائیل در جنگ با همسایگان خود نظیر فلسطین و لبنان نیز با شایعه های مختلفی از جمله ناصبی بودن و سلفی گری مردم آن منطقه به کرات انجام پذیرفته و می پذیرد. مخالفت این جریان با راهپیمایی های اعتراضی به رژیم صهونیستی از جمله روز قدس نیز بیانگر حرکت این فرقه در راستای تامین منافع رژیم غاصب قدس است.

 

 

دشمنی با نظام جمهوری اسلامی

تکفیریون وهابی فتح الفتوح خود را فتح تهران میدانند و آرمانشان برافراشتن پرچم سیاه خود بر بام تهران است. این جریان که تفکر شیعی را نتیجه ی اقدامات دوره ی حکومت صفوی میداند، همچون اربابان آمریکایی اش سر مار را در ایران میبیند و هدفش حمام خون کردن ایران اسلامی است. تکفیری های شیعه نیز از تمام قوای رسانه ای خود در ماهواره ها و اینترنت استفاده میکند تا به تضعیف و تخریب نظام جمهوری اسلامی بپردازد. دشمنی سردمدار این جریان -که قم نشین است- با امام خمینی رحمه الله علیه و رهبر معظم انقلاب حفظه الله انکار ناشدنی است. از عجایب روزگار است که جماعتی که با پوشش دفاع از حریم اهل بیت سلام الله علیهم به فحاشی و تخریب و تمسخر مذهبهای دیگر می پردازد و تحمل ساعتی گفتمان بدون فحاشی و توهین و لعن را ندارد، از رافت اسلامی در مورد تروریست های سازمان منافقین (مجاهدین خلق) و ارتشبد های قاتل و سفاک رژیم پهلوی دم میزند و مسئولین انقلاب را مواخذه میکند که چرا کسانی را که تا آخرین لحظه از کشتن مردم انقلابی دست بر نداشتند اعدام کرده اند! (اینجا)

 

 

آبروبری از اسلام

اگر نگاهی به حسابهای کاربری یا صفحات شخصی تکفیریهای وهابی در فضای مجازی داشته باشید، کثرت استفاده ی آنها از مضامین و اصطلاحات اسلامی-قرآنی شما را متعجب خواهد کرد. استفاده ی مکرر از اصطلاحاتی نظیر جهاد و شهادت و آیات قرآن و قرینه کردن آنها با تصاویر انفجار اماکن تاریخی و مذهبی ادیان مختلف و کشتار مردم بی گناه و به اسارت گرفتن زنان و فروختن آنها در بازارهای برده فروشی نوعی اکراه و بلکه تنفر را در ذهن هر خواننده ای نسبت به اصل اسلام و قرآن ایجاد میکند.

و اما ماموریت تکفیری های شیعه تخریب چهره ی مذهب شیعه به نحوه ای است که همگان شیعیان را عده ای بی منطق و فارغ از روحیه ی گفتمان آزاداندیشانه بشناسند، عده ای دور از ادب و تربیت که صبح خود را با لعن و فحاشی علیه مقدسات دیگران شروع میکنند و شام خود را با تمسخر صحابه و شوخی های زشت جنسی با همسر پیامبر خودشان در شبکه های اجتماعی و مجالس خصوصی و عمومی شان پایان میدهند. جماعتی که تمام دغدغه شان این است که در طول سال ده ها “دهه” و برای انواع و اقسام عزاداری داشته باشند و آزاد باشند به اسم عزاداری هر آسیبی که دلشان میخواهد بر بدن خود وارد کنند! این تصویری است که یک بیننده ی خارجی از شیعیان تکفیری درک میکند و کاملا بر خلاف مذهب ناب جعفری است که بنای اعتقادات و تفکرات خود را مستدل و مستحکم به منطق و عقلانیت میداند. مذهبی اهل گفتگو با تمامی تفکرات در اوج آرامش، اهل اخلاق و احترام به مخالف و محبت و سعه صدر که مهربانی و پرهیزگاری و تواضع فقط جزئی از حسنات اخلاقی آنهاست. مذهبی که تجسم تمام و کمال ارزش های انسانی است و امامانش به بزرگواری و انسان دوستی و عشق ورزی شهره اند.

 

پی نوشت: حجت الاسلام و المسلمین مهدی مسائلی مطلب خیلی خوبی در مورد تشابهات جریان های افراطی شیعه و سنی نوشته اند(اینجا) خواندنش توصیه میشود!

پی نوشت ۲: مقاله ی تَبَرِّی، فُحْش و دُشنام و توهین نیست! و نیز کتابهای “نهم ربیع، جهالت ها، خسارت ها” و ” قمه زنی سنت یا بدعت” نوشته مهدی مسائلی نیز جهت تبیین بیشتر بحث توصیه میشود.

کد مطلب: 19568