وبلاگ
تسنیم نوشت :
مطلب ذیل را منتشر نکردم زیرا منتظر موقعیتی بودم که ذرهای از مردانگی مردم غیور و حزباللهی ایران
را به نمایش بگذارم.
با بالا گرفتن حجمهی تخریبهای دشمنان و مدعیان دروغین حقوق بشر علیه نظام مقدسمان به نظرم حالا که به نزدیکی زوال زمستان رسیدهایم باید این مطلب را منتشر کنم زیرا که آستانهی پایان یک سال بهترین زمان است برای آنکه به کارهای درست و غلط فکر کرده و با آغاز بهار "درست" را تقویت و "غلط" را کنار بگذاریم...
ندایی میآید ؛ ندای لبیک...
آری این ندای امت حزبالله است. صدای مردمی انقلابی و رزمنده. جامعهی با شور و شعوری که سیسال پیش لبیک گفت به فریاد پیرخمین و بعد از آن دست بیعت داد با علی زمان، با سید دلها ؛ مرشدی که بعد از عروج بزرگ مرد تاریخ امامخمینی(ره)، کسی که توانسته بود دوهزار و پانصد سال ظلم و ستم طاغوتیان را برچیند، مسئولیت بزرگی بر دوشش نهاده شد ؛ آری او امامت این امت را برعهده گرفت...
و این ندای امت حزبالله است که میگویند:
(لبیک یا خامنهای)
اما...
این
"اما" بحثی را مطرح میکند که این روزها با آن دست و پنجه نرم میکنیم...
این
"اما" جوابی است بر تمامی سوالهای حاصل از ناکامیهایمان...
که اگر به آن اندکی توجه کنیم میتوان گفت که از نسل عاشورائیان هستیم...
واما، این "اما..." چیست:
«این لبیک ندای امتحزبالله است،
اما این امت باید حواسش باشد که دشمنان، ترتیب بد نزاعی را داده و نقشهی بد جنگی را کشیدهاند، جنگی از جنس "احد" و "نهروان"...
این امت باید دشمن را بشناسد تا گرفتار دامهایی که بر سر مسیرش است نشود ؛ دامهایی که اگر گرفتارش شود کاری از آن سر میزند که از خوارج در "
نهروان" سر زد.
باید حواسش باشد که فاصله بین سعادت و شقاوت بیش از یک تار مو نیست!
باید حواسش باشد و بداند که تمامی چشمامید "نائب امامزمان" به ماست و تمامی نگاههای شوم اعدا بر لغزش ما...
این امت بداند که آبروی شهدا در دستانش است ؛ زیرا که ادامه دهندگان طریقت علی هستند...
باید بداند که روحیهی انقلابی به گفتن شعارهای کوبنده نیست و به تنهایی کارساز نبوده و به هیچ دردی نمیخورد و تنها زمانی این شعارها به حقیقت میپیوندد که با ایمان، بصیرت و گامهایی استوار همراه باشد و زمانی که همراه شد این روحیهی انقلابی آمادهی ایستادگی در برابر تمامی کفر است.
باید بداند که دم از پیامبری میزند که در شعب ابیطالب با بدترین وضع با یارانی جانبرکف روزها را شب و شبها را صبح میکرد.
بداند که خود نیز در نوعی شعب ابیطالب است و همچون یاران آن حضرت، نه به اندازهی شعب ابیطالب بلکه باید برای برههای سختی بکشد تا دوباره
بدر و
خیبر را برای خود رقم زند...
...
سخنی کوتاه با کسانی که کمر بسته اند کمر عقایدمان را بشکنند...
22 بهمن 1392 بر همگان ثابت کرد که این امت شعارهایش با ایمان و بصیرت همراه بوده، هست و خواهد بود...
بدانید که این امت قبلا از امتحانات این چنینی و در تحمل سختیها بارها پیروز بیرون آمده. مدرکش هم آن چندصدهزار شهید هشتسال استقامت است...
بدانید که این امت سختی ندیده نیست،
و از گزینههای پوچ و مسخرتان واهمهای ندارد زیرا گزینهای روی میز نه بلکه در قلبش دارد که شما آن را ندارید ؛ آن هم "ایمان" به "خدا" و "ولی" خداست...
....................................................................................................................................................
پ.ن1) این کشور در طول تاریخ با سختیهای زیادی مواجه شده اما این سختی با سختیهای دیگر بسیار متفاوت بوده و مرد میخواهد و جگر شیر تا بتواند سربلند از این امتحان الهی برای انتخاب مهدییاوران خود بیرون بیاید.
پس باید فریاد بزنیم که تحریمهای این غدههای سرطان بر ما هیچ تاثیری ندارد.
باید مشت پولادینی بر دهان این اشقیای تاریخ بکوبیم. باید کاری کنیم که دیگر به سرشان نزند تا گزینه روی میزشان بگذارند...
این امت باید حماسه سازی کند زیرا که چشم امید نائب بر حق امامزمان پس از امامش برماست تا همچون سردار دلاور ایرانی "کیسان ابوعمره" سر شمر زمان را از تن جدا کنیم...
پس بلند به اشقیای زمان بگوییم:
ما را از گزینههای روی میزتان نترسانید، زیرا که در بهمن امسال نشان دادیم که ما "گزینه"ای داریم در برابر تمامی "گزینهها"ی روی میزتان که شما تا ابد به آن دست پیدا نخواهید کرد...
پ.ن2) یه جورایی میشه خلاصهی کل مطلب رو داخل "پ.ن 1" مشاهده کرد!