هیس ... دخترها فریاد نمی زنند !
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۱۴
Share/Save/Bookmark
 
وبلاگ نوشتن  بر سنگ نوشت :
یادداشتی برای فیلم هیس ... دخترها فریاد نمی زنند !

کارگردان : پوران درخشنده

فیلمنامه : پوران درخشنده ، میترا بهرامی

بازیگران : شهاب حسینی ، طناز طباطبایی ، مریلا زارعی و ...

در قوتِ بازی ها شکی نیست . مخصوصاً بازیِ طناز طباطبایی . همچنین در پرداختگیِ شخصیت ها هم حرفی نیست . شخصیت ها – تقریباً – کامل و بی نقص بودند و بازیگرها نیز به خوبی در آورده بودند . اما من در اصلِ کار شک دارم ؛ در اصلِ ایده : که آیا این ایده و این لحن و این ماجرا با این همه گستردگی و شخصیت ، مالِ سینما است ؟ و آیا اصلاً این تعبیرِ مالِ سینما تعبیرِ درستی است ؟ می خواهم بگویم هیس ... چیزی است بینِ سینما و تلویزیون . گاهی آن قدر سینمایی ( روایتِ مهلتِ شیرین از قتل ،و صحنه های مربوط به مراد ) و گاهی هم آن قدر تلویزیونی ( خطابه ی خانم وکیل ) . منظورم از تلویزیونی بودنِ فیلمنامه – مثلاً – در سکانسِ خطابه ی پایانیِ خانم وکیل ، این است که فیلمنامه چیزهایی را به من می گوید که خودم پیش از آن که او بگوید می دانستم . تنها نقطه ی قوتِ آن خطابه ، چند جمله ی آخر است در محکوم کردنِ همه ( که می توانم بگویم از دست آوردهای اجتماعیِ هیس ... است )

به نظرم در هیس ... اضافاتی وجود دارد : آدم های اضافی ، چهره های اضافی ، پلان های اضافی ؛ اما هیس ... به خوبی توانسته از پسِ این اضافات بر آید و خود را به مخاطب بقبولاند ( شاید به خاطرِ ایده اش باشد ) ؛ مثلاً دخترِ بازپرس ، زندانی های گریان ، اعتراضِ خانم وکیل در مصاحبه ، حاج آقای مسئول و ... از نظرِ من اضافه اند ؛ چرا که به پیش بردِ ماجرا هیچ کمکی نمی کنند .

به نظر من هیس ... از دو سوم ( ِ زمانِ فیلم ) که می گذرد در هر لحظه می تواند تمام شود . این ضعفِ فیلم در فیلمنامه است : که فیلم پیش از اتمامِ فیلمنامه به پایان می رسد و وقتی فیلم برای من تمام شده ، تازه فیلمنامه دست به کارِ گره افگنی می شود . اگر این گره ها تا یک چهارمِ پایانی به تعویق نمی افتاد ،و از همان ابتدای فیلم ، ساختار به گونه ای بود که ذهنِ من درگیرِ این گره ها باشد ، آن گاه یک چهارمِ پایانی واقعاً می توانست اوج باشد .

از نفس کشیدنِ موسیقیِ متن نیز بگویم . کارن همایونفر در هیس ... ، به سکوتِ شخصیت ها رخنه می کند و آن "ناگفته ها" را به گوش من می رساند .

در پایان بگویم اگر هیس ... ادعا نمی کرد و فریاد نمی زد ، دست آوردهایش مهلک تر می بود . همان طور که گفتم آن چند جمله ی انتهاییِ خطابه ی پایانیِ خانم وکیل ،و همچنین صدای لرزنده و شکاکِ بازپرس در پایانِ فیلم ، دست آوردهای اجتماعیِ هیس ... هستند . کاش می شد در جاهایی به هیس ... گفت : « هیس ... فیلم ها پیامِ خود را فریاد نمی زنند ! »
کد مطلب: 6534