تنبیه زن بد حجاب

19 شهريور 1392 ساعت 14:04


وبلاگ شهدای سیستان نوشت : یکی  از روزها خادمی به نام آقای علی عبدی،مشاهده می کند که  خانمی در کنار قبر نشسته ؛ولی مواظب حجاب خود نیست.جلو می رود  و می گوید :
«خواهر!حجابت را رعایت کن!اینجا حرم حضرت معصومه(س)است و حرمت دارد.
زن اخم کرده،نزد شوهرش که سرهنگ نظامی بود،می رود. مرد پس از مشاهده حال زنش،با غرور نظامی نزد آقای عبدی آمد و می پرسد:
«قضیه چیست؟» خادم گفت: به خانمتان گفتم سر و صورتش را بپوشاند.» سرهنگ گفت:«به تو چه ربطی دارد؟ مگر تو فضولی؟» آنگاه دستش را بالا برد و سیلی محکمی به صورت خادم نواخت.
اشک در چشمان آقای عبدی حلقه زد.بدون این که با کسی حرف بزند به سوی ضریح رفت و خطاب به کریمه ی اهل بیت گفت:«بی بی! من به احترام حرم شما امر به معروف کردم و سیلی خوردم.» آنگاه بغض گلویش ترکید و با صدای بلند شروع کرد به گریه کردن.
در همین لحظات،ناگهان فریاد گوش خراشی شنیده شد. عقرب،پای زن سرهنگ را نیش زده بود. سرهنگ عقرب را زیر چکمه هایش له کرد و سراسیمه به این سو و آن سو میدوید و از مردم کمک می خواست.                
خادم سیلی خورده به همراه یکی دیگر از خادمان حرم،بیرون دویدند؛درشکه ای صدا کردند و داخل صحن آوردند ؛ زن را با قالیچه سوار درشکه کردند. در حالی که سرهنگ، گریه کنان به دنبال درشکه می دوید،زن را به بیمارستان فاطمی بردند.
دکتر ها پس از دیدن پای سیاه شده ی زن گفتند: «اگر سم به بقیه ی قسمت های بدن سرایت کرده باشد مرگش حتمی است.» پزشکان مشغول معالجه شدند و سرهنگ به  همراه خادم سیلی خورده به سوی حرم بازگشت. سرهنگ کنار ضریح رفت و در حال گریه زاری گفت: «بی بی !معذرت می خواهم ،نفهمیدم، غلط کردم . زنم مرا تحریک کرد.»
فردای آن روز زن در حالی که بهبودی نسبی یافته بود،با پای باند پیچی شده به حرم آمد.از حضرت معصومه پوزش طلبید  و سراغ آقای عبدی را گرفت و از او معذرت خواست.
وقتی قرار شد،به شهر خودشان تهران بروند،سرهنگ، آدرس خادم را گرفت. بعد از آن هر ماه ، 15تومان به آدرس خادم می فرستاد.15سال بعد،سرهنگ درگذشت.
منبع:
1.ماهنامه کوثر شماره 17                  
2.عنایات معصومیه از  زبان خادمین آستانه مقدسه حضرت معصومه نویسنده محمد علی زینی وند
 


کد مطلب: 8126

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdci.ravct1azqbc2t.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir